اشاره به خدا ممنوع

اشاره به خدا ممنوع!

جلسه هفتم از خطبۀ 186؛
صمد را صمد ندانسته کسی که به او اشاره کند.  چرا که در اشاره کردن، اشاره کننده، چیزی که به آن اشاره می‌شود، چیزی که باعث اشاره می‌شود و نفس اشاره کردن، حد است.‌ و چون حد از شئونات مخلوق است، در خداوند جاری نمی‌شود. و حضرت حق بی‌حد است و اشاره به خدا ممنوع!

سرفصل مهم‌ترین مطالب این مقاله:

  • اشاره به خدا؛ توهم معرفت به خدا
  • مفهوم وجه الله
  • توضیح فلاسفه برای وجه الله
  • تفاوت ما و فلسفه در فهم وجه الله
  • توضیح صحیح «وجه الله» و «ذات الله»
    • مخلوق بودن وجه الله
    • حضور خدا با احاطه بر اشیا
  • کار مخلوق کار اسمی است
  • اشاره به خدا ممنوع

اشاره به خدا؛ توهم معرفت به خدا

لَا صَمَدَهُ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ تَوَهَّمَهُ
عرض شد، صمد را صمد ندانسته کسی که به او اشاره کند.  چرا که در اشاره کردن، اشاره کننده، چیزی که به آن اشاره می‌شود، چیزی که باعث اشاره می‌شود و نفس اشاره کردن، حد است.‌ و چون حد از شئونات مخلوق است، در خداوند جاری نمی‌شود. و حضرت حق بی‌حد است.

 ممکن است کسی بگوید منظور حضرت امیر از اینکه فرموده است: اشاره کردن به خدا، برابر است با صمد ندانستن او، اینست که نمی توان به خداوند اشاره مخلوقی یا اشاره ای به حاسة من الحواس داشت. یعنی  اشاره بوسیله حواس مخلوقی نفی شده است اما اگر اشاره‌ای باشد که با حواس نباشد نفی نشده است. در جواب، ما عرضمان این است که شما یک اشاره‌ای در مخلوق پیدا کنید که با حواس نباشد. مخلوقی پیدا کنید که در اشاره اش، چه عقلی، چه توهمی، چه لفظی، چه حسی و چه دیدنی از حواس پنجگانه استفاده نکند.

مفهوم وجه الله

وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ

درباره مفهموم وجه الله در این آیه دو نظر وجود دارد. یک نظر این است که وجه الله یعنی ذات الله. و نظر دیگر این است که وجه الله به مخلوقی گفته می‌شود که به وسیله آن به خدا توجه شود‌.

 شخصی یهودی محضر امیرالمومنین علیه السلام رسید و گفت: «فاین‌ وجه ربک؟» حضرت به بن عباس دستور دادند هیزم‌هایی بیاورید و آنها را آتش بزنید. وقتی هیزم ها آتش گرفت و شعله ها زیاد شد، امیرالمومنین علیه السلام به  مرد یهودی فرمودند: وجه آتش کجاست؟ یهودی گفت من صورت و وجهی نمی‌توانم برای آن در نظر بگیرم. در واقع همه حقیقتش یک شکل است.

مثلا در انسان وجه یا صورت کاملا مشخص است و  پاها و دستان،  وجه تلقی نمی شوند. ولی آتش اینگونه نیست. بنابراین براساس روایت یا منظور این است که آتش، وجهی ندارد یا منظور این است که کل حقیقت آتش وجه است.

بعد حضرت فرمودند این مَثل الله است نه مِثل الله. مَثل الله، آن نمونه‌ای است که دلالت بر حضرت حق می‌کند ولی او نیست. آتش یک نحوه‌ای از مخلوقیت است که نمی توان وجه خاصی برایش در نظر گرفت. دریا هم همینگونه است. دریا دریاست و نمی‌توان وجه خاصی برایش در نظر گرفت.

از مَثل آتش برای خدا  دو معنا استفاده می شود در معنی اول نمی توان برای خدا وجهی در نظر گرفت و در معنی دوم کل حقیقتش وجه می شود. چون جزء و کل ندارد.

وجه الله، وسیلۀ شناخت خدا

در روایات ما بیشتر همان معنای اول قصد شده است. یعنی همانطور که آتش وجهی ندارد خدا هم وجهی ندارند. اگر این معنی را بپذیریم، وجه الله از ذات خداوند خارج شده و معنای توجه به خود میگیرد. همانطور که من برای شناختن و توجه به شما به صورت شما توجه می‌کنم، کسی هم که بخواهد حضرت حق را بشناسد باید به وجه او که مخلوق است توجه کند چراکه او وسیله شناخت ماست.

توضیح وجه الله از زبان فلاسفه

فلاسفه معنی دوم را گرفته اند و وجه الله را ذات خداوند می‌دانند. می گویند چه کسی گفته است  نمی‌شود به حضرت حق اشاره کرد؟ به هر جایی اشاره کنید به او اشاره کرده‌اید. می گویند: اگر در مخلوق اشاره فقط به یک جهت قرار می‌گیرد. در خدا اشاره به همه جهات تعمیم دارد.

عرض ما اینست که بسیار بعید است معنای دوم منظور روایت باشد چون در هیچ روایت دیگری مویدی بر این مطلب نداریم. ولی اگر هم مراد روایت این باشد که کل حقیقت حضرت حق وجه است مشکلی نداریم. ولی باید صحیح توضیح داده شود. 

تفاوت ما و فلسفه در فهم وجه الله

 حرف ما با حرف فلاسفه در «وجه الله یعنی ذات الله» چه تفاوتی دارد؟

 فلاسفه می‌گویند هر آنچه که شما می‌بینید صورت و ماهیتی دارد که  حقیقتش، الله است. یعنی اگر ما به دیوار هم اشاره کنیم الله است. این برداشت ها از «وجه الله یعنی ذات الله» مزخرفاتی بیش نیست.

عرض ما این است که اگر ما در این آیه بپذیریم: «وجه الله یعنی ذات الله»، منظورمان این نیست که حقیقت اشیا خداست بلکه عقیده ما این است که خدا هست و به همه چیز احاطه دارد نه اینکه حقیقت او در مشرق و مغرب جای گرفته باشد.

جالب اینجاست که خود آیه خیلی گویاست. «ولله المشرق و المغرب» بیان می‌کند مشرق و مغرب ملک خداست نه اینکه خود خدا باشد. یعنی شما به مشرق رو کنید یا به مغرب رو کنید به وجه الله رو کرده اید. اگر خوب دقت کنید خود آیه روی ذات الله نرفته است. که البته اگر هم رفته باشد عیبی ندارد توضیح صحیح دارد.

توضیح صحیح «وجه الله» و «ذات الله»

 اگر کسی اصرار دارد که وجه الله یعنی ذات الله، مشکلی نداریم می‌گوییم: خداوند همه جا هست ولی هیچ مکانی ندارد. چون اگر مکانی شود مخلوق میشود دیگر خالق نیست. خدا همه جا هست یعنی به همه چیز احاطه، غلبه و قدرت دارد.

قبلا داشتیم که حضرت فرمودند: خداوند می فرماید من از رگ گردن به شما نزدیکترم. واضح است که خداوند مکانی نیست و این قیومیت، احاطه و قدرت خدا را بیان می‌کند. حیات ما به رگ گردن است. و حیات رگ گردن به پروردگار است. پس پروردگار از خود تو به تو تسلط و احاطه‌اش بیشتر است پس او از خود ما به ما نزدیک‌تر است.

بنابراین حدیث امیرالمومنین علیه السلام را بعضی نفی معنی کردند و گفته‌اند وجهی برای خداوند در نظر گرفته نمی‌شود و اگر وجهی هم در نظر گرفته شود مخلوق است.  بعضی هم اثباتی معنا کرده اند و گفتند «کلها وجه».

مخلوق بودن وجه الله

صرف نظر از آن روایتی که نقل شد ظاهر آیه این است که برای خدا مغرب و مشرق است به هرجا شما رو کنید «فثم» یعنی آنجا وجه خداست. یعنی ظاهر آیه هم بیان می‌کند مشارق و مغارب خودشان وجه الله هستند و چون مشارق و مغارب ملک خدا هستند پس منظور از وجه الله مخلوق است ذات خدا نیست‌.

حضور خدا با احاطه بر اشیا

شاید کسی بگوید مخلوقات، هم ماهیت دارند هم حقیقت. چون حقیقت همه ماهیات خداوند است پس می توان به ماهیات وجه الله گفت. می گوییم آنچه گفتید محال نیست. ولی اولاً: خلاف ظاهر آیه است ثانیاً: لازم نیست ما حقیقت مخلوقات را الله بدانیم. می‌توانیم حضور خدا در اشیا را بالاحاطه بدانیم. بنابراین مطلب اینها چیزی را ثابت نمی‌کند. به قول طلبه‌ها خدا همه جا هست، اعم است از: اینکه چون حقیقت اشیاست همه جا هست که ما قبول نداریم. یا اینکه حقیقت اشیا نیست و حقیقت اشیا همان مخلوقیتشان است. و خدا بالاحاطه والغلبه همه جاهست. و مطلب آنها ثابت نمی‌شود.

پس فرضهای ما این چنین شد:

۱-گفتیم می توانیم وجه الله را ذات الله بدانیم به شرطی که صحیح توضیح داده شود.

۲-گفتیم می توانیم وجه الله را مخلوق بدانیم. بدین معنی که مخلوق باعث توجه می‌شود. که روایات ما تاکیدات بسیاری روی این موضوع داشته اند.

 اهلبیت بسیار می فرمودند: که ما وجه الله هستیم و این منافات ندارد که همه اشیا عالم در شعاع امام وجه الله باشند.

کار مخلوق کار اسمی است

در روایات ما بیان شده وجه الله مخلوق است. مخلوق کار اسمی انجام می‌دهد کار اشاره انجام نمی‌دهد. در واقع اسم به مسمی اشاره نمی‌کند بلکه دلالت و حکایت بر مسمی می‌کند.

مثلاً فرض کنید یک موقع زید اینجاست. و شما به زید اشاره می‌کنید می‌گویید او زید است. «هو زید». کار ضمیر، اشاره کردن است.  ولی یک موقع می‌گویید: «زیدٌ قائم». اینجا بحث دلالت و حکایت است. بحث اسم است ضمیری در کار نیست.

بنابراین در رابطه با حضرت حق، اشاره نداریم فقط اسم داریم. مثلا وقتی می‌گوییم «هو الحی القیوم»، «هو» اشاره نیست «هو» اسم خداست که به او دلالت می‌کند. و از او حکایت می‌کند. «یا الله یا رحمان یا رحیم» اشاره به خدا نیست. بنابراین شأن اسامی خدا اشاره نیست. ضمائرند که اشاره می‌کنند. لذا ضمائر وقتی که در رابطه با خدا قرار می‌گیرند اسم می‌شوند. «هو» در «هو الحی القیوم» ضمیر است ولی وقتی در رابطه با خداوند قرار می‌گیرد می‌شود اسم. معنای ضمیری را حفظ می‌کند ولی یک پله بالاتر می‌رود. «ها» نشانه ثبوت حضرت حق و «واو» غیبت اوست. یعنی حالت اسمی پیدا می کند. یعنی بر حقیقتی دلالت می‌کند که هست ولی غائب است و هیچکس بر او احاطه پیدا نمی‌کند.

اشاره به خدا ممنوع

بنابراین دو معنا وجود دارد و به هر کدام از این دو معنا بپردازید می‌بینید که اشاره جایگاهی پیدا نمی‌کند.

اگر ما مانند فلاسفه نستجیر بالله حقیقت اشیا را، الله بدانیم. اشاره معنایی ندارد چون همه چی الله است پس به چه  چیزی می‌خواهید اشاره کنید.

اگر هم بگوییم خداوند همه جا بالاحاطه والغلبه هست. مکانی برای او فرض نشده است که بشود به او اشاره کرد.

ولی اگر بگوییم وجه الله مخلوق است و مخلوق سبب توجه ما به حضرت حق می‌شود اینجا اشاره صحیح است و ما با آن مشکلی نداریم. چرا که هرچه به مخلوق اشاره کنیم هیچ ربطی به پروردگار پیدا نمی‌کند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا
حدیث منزلت

ثبت‌نام مدرسه علمیه مکتب وحی نبوی

از طلاب، علما و دانش پژوهان مستعد و جویای معارف اهل بیت علیهم‌السلام در سه موضوع خارج اصول، رجال و مبانی علوم قرآنی با تدریس استاد عالیقدر آیت الله جعفر فاضل (مدظله) به صورت مجازی ثبت‌نام می‌شود.

مواد درسی:
خارج اصول (تنقیح الاصول عن اللغو و الفضول)
علم رجال و درایة الحدیث
مبانی علوم قرآنی

تذکر:
لازم به ذکر است که این دورۀ مجازی شرط سنی یا تحصیلی ندارد و ثبت‌نام برای همه طالبان معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام آزاد است.

نحوه برگزاری دوره مجازی:
یک صوت از هر کلاس برای طلاب محترم ارسال می‌شود و عزیزان ملزم به ارائۀ متن تقریر آن درس هستند.
صوت دوم و بعدی هر کلاس پس از ارسال تقریر جلسه قبل برای پشتیبان کلاس، از سوی مؤسسه برای طلبه ارسال خواهد شد.

لطفا جهت ثبت‌نام از ساعت 9:00 الی 17:00 با مسئول ثبت‌نام توسط دکمه زیر در ارتباط باشید