خطبۀ فدکیه گفتاری است از حضرت زهرا سلاماللهعلیها که در کمال زیبایی و شیوایی پس از شهادت پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بیان شده است. این خطابه پس از غصب حق خلافت امیرالمؤمنین علیهالسلام و تشکیل شورای سقیفه و در حالی که حضرت زهرا سلاماللهعلیها رنجور و مجروح و آسیب دیده بودند ایراد شده است. این خطبه پیامهای مهمی را به گوش جهانیان رسانده است.
عناوین این مقاله:
- گستردگی منابع خطبۀ فدکیه
- ذکر خطبۀ فدکیه در کتاب دلائل الامامة
- طبقهبندی راویان خطبۀ فدکیه
- بحثی پیرامون سند خطبۀ فدکیه
- فصاحت و بلاغت خطبۀ فدکیه و بینیاز آن از سند
- علم رجال در سند روایات
- خطابۀ فدکیه در کتاب ابن أبیالحدید معتزلی
- أسناد متعدد خطبۀ غدیر و فدکیه
- پانوشت
گستردگی منابع خطبۀ فدکیه
به قطع میتوان گفت روایت خطبۀ فدکیه سرور زنان عالم حضرت فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها به سندهای متفاوت و طُرق مختلفی در کتب فریقین نقل شده است. (۱)
خطبۀ حضرت زهرا صلواتاللهعلیها از قرن دوم تا قرن هفتم در روایات بسیاری نقل شده است. از قرن هفتم به بعد نیز به دلیل رواج استنساخ و چاپ کتب، این جریان ادامه پیدا کرد و این خطبه به دست ما رسید.
در بسیاری از منابع، تنها اشارهای گذرا به سخنرانی حضرت زهرا سلاماللهعلیها شده یا تنها بخش کوتاهی از این سخنرانی نقل شده است!
اما بعضی از مدارک این خطبه را بهطور مشروح و کامل ذکر کردهاند.
در کتاب بصائر الدرجات [که کامل آن مفقود شد و خلاصه ای از آن موجود است] خطبۀ فدکیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها موجود است. کتب بعد از آن همچون کشف الغمه اربلی علیهالرحمه و طرائف سید بن طاووس رحمةاللهعلیه [که کتابی است در نهایت جذابیت] نیز این خطابه را آوردهاند.
در کتب عامه مانند تذکرة الخواص نوشتۀ سبط ابن جوزی متوفای قرن ششم و شرح نهجالبلاغه ابن أبیالحدید نیز بخشی از این خطبه نقل شده است. در این منابع سندهای متعددی نیز برای این خطبه ارائه شده است.
مرحوم صدوق رضواناللهعلیه در کتاب من لا یحضره الفقیه و علل الشرایع به دو طریق، این خطبه را آورده است. درمجموع بنا بر منابع مختلف این خطبه مانند الفقیه، علل الشرایع، مقاتل الطالبین، کشف الغمه، دلائل الامامه طبری و سایر مصنفات فریقین، 25 طریق را میتوان برای این خطبه برشمرد.
ذکر خطبۀ فدکیه در کتاب دلائل الامامة
در نام این کتاب اختلاف وجود دارد که آیا دلائل الائمه است یا دلائل الامامة که البته شیخ صدوق علیهالرّحمه آن را دلائل الامامة خوانده است. (۲)
در این کتاب ادلهای بر حقانیت اهلبیت علیهمالسلام نقل شده که بخش زیادی از آن در رابطه با حضرت زهرا سلاماللهعلیها است.
در این که کتاب دلائل الامامة تألیف چه کسی است، نیز اختلاف وجود دارد. گفته شده به احتمال بسیار قوی این کتاب از آثار صاحب کتاب المسترشد یعنی طبری شیعی است. در واقع مضامین آن به آثار ابن جریر طبری سنی نمیخورد و این قویترین احتمال است.
بعضی گفتهاند که این کتاب تألیف شخص سومی به نام طبری است. (۳)
و بعضی نیز گفتهاند که این اثر تألیف ابن غضائری و از جمله کتب مرجع شیعه بوده است.
به هر حال در کتاب دلائل الامامة طبری، برای خطبۀ فدکیه 9 طریق ذکر کرده است.
طبقهبندی راویان خطبۀ فدکیه
راویان خطبۀ فدکیۀ حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را اینگونه طبقهبندی میکنیم:
- طبقۀ اول: امام حسین علیهالسلام، حضرت زینب سلاماللهعلیها، عبدالله بن عباس و عایشه قرار دارند. سلسلۀ راویان این خطبۀ شریفه به یکی از این چهار تن میرسد.
- طبقۀ دوم: امام سجاد علیهالسلام، حسن مثنّی و همسر ایشان فاطمه دختر امام حسین سلاماللهعلیهما قرار دارند.
- طبقۀ سوم: فرزند فاطمه بنت الحسین علیهالسلام قرار دارد و بعد این بانوی بزرگوار خطبۀ فدکیه نسل به نسل تا طبقۀ هشتم و نهم نقل میشود.
نکته مهم اینکه تمام روایات و طُرق موجود به طبقۀ اول متهی میشود که وجود مقدس امام حسین و حضرت زینب سلاماللهعلیهما هستند. (۴)
بحثی پیرامون سند خطبۀ فدکیه
قبل از آغاز بررسی سند این خطابۀ نورانی اشاره به یک نکته ضروری است. آن نکته این است که بعضی افراد چنان شخصیت بزرگ و شاخصی دارند که بحث پیرامون شخصیت آنان مفصل است و زمان بسیاری میطلبد!
در بررسی سند این خطبه در دلائل الامامه، مشاهده میکنیم که یک راوی بسیار عالی و موثق و دو راوی تضعیف شده دارد.
مرحوم نجاشی شخصیت رجالی عظیمی است و بنا به گفتۀ عالمان رجال، اگر بین مرحوم نجاشی و مرحوم کشی اختلاف باشد، قطعا قول مرحوم نجاشی بر همه مقدم است. (۵) با این حساب، تکلیف دیگر عالمان رجال همچون مرحوم برقی و ابن غضائری و دیگران مشخص است!
در بین راویان این خطبه، علی بن حسان هاشمی از عمویش عبدالرحمن بن کثیر نقل میکند که مرحوم نجاشی این دو را تضعیف کرده است؛ با این مطلب در بررسی سند این خطبه دچار سختی و گرفتاری میشویم!
البته راه تصحیح سند وجود دارد. چراکه افراد بزرگی را میبینیم که از علی بن حسان روایت نقل کردهاند؛ افرادی همچون جناب احمد بن موسی که همین نقل حدیث، خود اعتباری برای علی بن حسان است. این نقل حدیث، نشان میدهد که احمد بن موسی به او اعتماد داشته است.
علاوه بر آن، این دو نفر در سلسلۀ سند کتاب شریف کامل الزیارات نیز حضور دارند (۶) و مرحوم آقای خوئی کسانی که در سند کامل الزیارات هستند را تصحیح و توثیق کرده است. (۷)
در این بحث تعارضی به چشم میخورد که باید حل شود! و اگر فرضاً حل نشد، لازم است که به مبانی و اصول در این بحث رجوع کنیم.
فصاحت و بلاغت خطبۀ فدکیه و بینیاز آن از سند
یک مبنا در این بحث، توجه به متن است. گاهی متن خودش گواه بر این است که این سخن از معصوم سلاماللهعلیه صادر شده است!
متنهایی وجود دارند که حاوی فصاحت و بلاغت و محتوای والا و عمیق هستند. این خصوصیت در کنار اینکه هر فقرۀ از آن مؤید به آیات و روایات فراوان است، نشانۀ صدور آن از ناحیخ معصومین سلاماللهعلیهم است. به عنوان مثال بعضی در سند زیارت عاشورا خدشه کردند! [که البته ما سند آن زیارت را ثابت کردهایم] اما بجز سند، خود متن آن زیارت آن قدر قوت دارد که نیازی به سند ندارد! (۸)
خطابۀ فدکیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها نیز از نظر فصاحت، بلاغت، شیوایی و معارف عمیق آنچنان دارای قوت است که هر کسی آن را بخواند، میفهمد که این خطابه از وجود مقدس حضرت زهرا سلاماللهعلیها صادر شده و این اعتقاد ماست! و بر همین اساس معتقدیم که اگر این خطابه در کشورهای عربی نشر داده شود و برای آنان خوانده شود، انقلابی عظیم برپا خواهد کرد.
چندی پیش این خطابه در یکی از مجالس مصر خوانده شد و مردم حاضر در آن انجمن از فصاحت و بلاغت و معارف والای آن مبهوت شدند. خصوصا آن جملاتی که حضرت زهرا سلاماللهعلیها خطاب به غاصبین فدک میفرمایند:
«شما منافق هستید و از اول نیز منافق بودید. اکنون فرصتی پیدا شد که کینههای خود را بروز داده و آنها را عملی کنید و زخمهایی کاری بر پیکر ایمان و هدایت وارد کنید و به این وسیله، دورویی شما آشکار شد.»
بنابراین میبینیم که متن و محتوا بسیار مهم است.
البته از این مبنا در روایات کوتاه با متنی اندک، کمتر میتوان بهره برد. اما در سخنرانیها وخطبهها کاربرد بهسزایی دارد. اگر کسی خطبۀ حضرت زهرا صلواتاللهعلیها را بخواند و با ادبیات عرب آشنا باشد، مطمئن میشود که این بیانات از لسان مبارک معصوم صادر شده است.
علم رجال در سند روایات
علاوه بر مطالبی که بیان شد، مبنای علم رجال این نیست که اگر روایتی سندش ضعیف بود، در واقع موجب ترک آن حدیث شود.
به علاوه در طرف مقابل نیز چنین نیست که اگر روایتی سندی قوی داشت، حتما مضمون آن را نیز بپذیریم و آن را اصل قرار دهیم! بلکه سند صحیح یکی از گزینهها برای پذیرش و اصل قرار دادن روایت است، نه تمام دلیل. همچنین سند مرسل یکی از گزینهها برای ضعیف دانستن یک خبر است، نه تمام دلیل بر ترک آن!
یک دسته از روایات هستند که از نظر سند ضعیفاند، ولی علما آن را تقویت میکنند! روایات بسیاری وجود دارد که از نظر سند قوی هستند، اما علما آن را نمیپذیرند؛ چون محتوای آن مخالف آیات و سایر روایات است!
پس اگر سند روایتی بر اساس نظر بعضی عالمان رجال ضعیف بود، این ضعف دلیل بر رد آن روایت نمیشود. اگر هم روایتی سندی صحیح دارد، این سند صحیح به تنهایی دلیل بر پذیرش آن نخواهد بود؛ چراکه شاید مضمون آن مخالف با آیات و روایات صریح و صحیح دیگر باشد.
جبران ضعف سندی خطبۀ فدکیه
وقتی اسناد این خطابۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها را بررسی میکنیم، میبینیم که بیشتر آنها دچار افتادگی در سند هستند. در عین حال بعضی از علما به خاطر اطمینان به محتوای این روایت، اصلا متعرض سند آن نشدهاند. به عنوان مثال مرحوم طبرسی رحمهالله در کتاب احتجاج خود، سندی برای این خطابه ذکر نکرده است. (۹)
مسلّم است که اگر روایتی مرسل باشد، از جهت سندی ضعیف محسوب میشود. ولی هرگاه تعداد نقل زیاد باشد و از طُرق مختلف به ما رسیده باشد، همین سبب جبران ارسال و ضعف آن میشود. هرچه تعداد نقلها بیشتر باشد، سبب اطمینان بیشتر به صحت آن میشود که این امری طبیعی برای بشر است.
البته نقلهای متعدد و محتوای قوی و عمیق هیچ یک به تنهایی کافی نیست؛ بلکه مجموعۀ آنها اطمینانآور است.
به عنوان مثال ما به خطابۀ غدیر از جهات مختلفی اطمینان داریم؛ یکی از جهت خود متن است که انصافاً بسیار عمیق و در نهایت فصاحت و بلاغت است.
منابع دیگری از خطبۀ فدکیه و یقین به صدور آن
از دیگر منابع فریقین که خطبۀ فدکیه را نقل کردهاند میتوان به کتاب السقیفة و فدک تألیف جوهری بغدادی(۱۰) و کتاب شرح نهج البلاغه تألیف ابن أبیالحدید معتزلی(۱۱) که از کتاب السقیفة و فدک اشاره کرد.
علی بن میثم بحرانی نیز در شرح نهجالبلاغه، بخش مختصری از این خطبه را نقل کرده است.
مرحوم سید بن طاووس رحمهالله نیز این خطبه را از کتاب السقیفه و فدک که از کتب قدیمی است نقل میکند.
بنابراین مجموع نقلهایی که در شیعه به ما رسیده است از بصائر الدرجات تا بحارالأنوار و نیز مجموع نقلهای عامه تا زمان سبط ابن جوزی و نقل افرادی مانند ابن أبیالحدید معتزلی، گواه به واقعیت در نقل این خطبه و صدور آن است.
خطابه فدکیه در کتاب ابن ابی الحدید معتزلی
سنیها سعی در این داشتند که بگویند ابن أبیالحدید شیعه بوده است! ولی کتابهای او، محل زندگیاش و سخنانی که گفته، همگی گواه بر سنی بودن او است. البته بعضی سخنان و نقلهای او، سبب تحیر خواننده شده و سبب شک در شیعه یا سنی بودن او میشود!
به عنوان مثال در جریان هجوم به خانۀ وحی و جسارت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها، او جریان را کامل نقل میکند و در انتها آن را انکار کرده و مینویسد:
اگر چنین واقعهای رخ داده باشد، حکمش مشخص است! باید آن کسی که ضربه به حضرت زهرا صلواتاللهعلیها زده است را گردن بزنند؛ چراکه خونش هدر است! (۱۲)
در مجموع کتاب شرح نهجالبلاغه او، چه از نظر ادبیات و چه از لحاظ محتوی، کتاب قابلاستفادهای است. [البته توصیۀ ما این است که اگر کسی بخواهد تخصصی وارد مطالعه و بررسی نهجالبلاغه شود، هیچ شرحی مانند شرح علامۀ خوئی نیست! این شرح ارزشمند تا خطبۀ ۲۲۹ تألیف ایشان است که بسیار عالی وارد شدهاند. الباقی مجلدات به قلم دیگران است که خیلی سنگین است و برای عموم مردم قابلاستفاده نیست؛ زیرا بیشتر وقت را باید به حل مطلب و دشواریهای عبارات آن سپری کنند. (۱۳)]
اسناد متعدد خطبه غدیر و فدکیه
بنا بر انچه گفته شد، فصاحت متن و تعدّد طُرق نقل در منابع شیعه و سنی هیچ شکی در اینکه خطبۀ غدیر و خطبۀ فدکیه از معصوم صادر شده باقی نمیگذارد.
خطابۀ غدیر از اسناد زیادی برخوردار است. علامۀ امینی رضواناللهعلیه در اول کتاب شریف الغدیر قریب به یکصدوده سند برای آن ذکر میکند. دیگر عالمان معاصر نیز تا دویست سند برای خطبۀ غدیر ذکر کردهاند.
إبن کثیر در این باره مىگوید: کتابى در دو جلد ضخیم دیدم که طبرى در آن، احادیث غدیر خم را جمعآورى کرده بود. (۱۴)
ابو المعالى جوینى نیز مىگوید: در بغداد در دست صحافى، کتابی دیدم که بر جلد آن نوشته بود: «جلد بیستوهشتم از اسناد حدیث من کنت مولاه فعلى مولاه و بعد از این، جلد بیستونهم خواهد بود!» (۱۵)
بنابراین اصل وقوع جریان غدیر و ایراد آن خطبه در آن مکان توسط رسول مکرم اسلام صلّیاللهعلیهوآله انکارناپذیر است. اگر نتوانیم به این خطابه با این همه طُرق اعتماد کنیم، دیگر به هیچ روایتی نمیتوان اعتماد کرد.
ما به همین مقدار اکتفا میکنیم و اگر کسی بخواهد بیشتر کار کند باید به طُرق مختلف رجوع کند، اسناد و رجال را بررسی کند که کار خوبی است ولی ما نیازی به آن احساس نمیکنیم.
ما یقین و اعتماد داریم که خطابۀ فدکیه، نیز خطابهای است که از زبان مبارک حضرت زهرا سلاماللهعلیها صادر شده و متن آن ما را بینیاز از ذکر سند میکند.
پانوشت:
(۱) صاحب کتاب اسرار فدک در صفحۀ ۱۴ از چاپ سوم در سال ۱۳۸۷ مینویسد: با فحص دقیقی که انجام دادیم خطابۀ آن حضرت در پانزده مدرک مهم نقل شده است که عبارتاند از: دلائل الإمامة، الإحتجاج، کشف الغمة، شرح الأخبار، الکتاب المبین، الشافی، شرح نهجالبلاغه ابن میثم، الطرائف، انوارالیقین، منال الطالب، بلاغات النساء، شرح نهجالبلاغه ابن أبیالحدید، نثرالدرر، التذکرة الحمدونیة و الفاضل فی صفة ادب الکامل.
(۲) آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۸ ص۲۴۵
(۳) آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۸ ص۲۴۱
(۴) انصاری، محمدباقر، اسرار فدک، ص۱۵۴تا۱۵۷
(۵) علامه حلی، خلاصة الأقوال، ص۱۹۶_ خوانساری، سید محمدباقر، روضات الجنات، ج۱ ص۶۱ _ شیخ عباس قمی، الکنی والألقاب، ج۳ ص۲۳۹
(۶) ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۴
(۷) ن ک: خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۲ ص۱۳۱و ج۱۸ ص۱۵۳و ج۱۹ ص۱۸۷
(۸) کفعمی، مصباح المتهجد ص۷۷۳ _ شیخ طوسی، الفهرست، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷، ص147. در سایت ویکی فقه تحت عنوان اسناد زیارت عاشورا نیز میتوانید رجال این زیارت را بنگرید.
(۹) طبرسی، الإحتجاج، ج۱ ص۱۳۱تا۱۴۶.
(۱۰) جوهری، السقیفة و فدک، ص۶۰.
(۱۱) ابن أبیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۶ ص۳۱۰
(۱۲) ابن أبیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۲ ص۲۱ و ج۱۴ ص۱۹۳
(۱۳) منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه تألیف علامه میرحبیب الله خویی در چهارده جلد توسط مکتبۀ اسلامیه به چاپ رسیده و از خطبۀ ۲۲۹ به بعد آن توسط حسن زاده آملی و محمدباقر کمرهای شرح داده شده است.
(۱۴) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۷ ص۲۳۶
(۱۵) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۷ ص۲۳۵ _ قاضی نورالله شوشتری، احقاق الحق، ج۲ ص۴۸۶و۴۸۷