حدیث منزلت بیان مشابهتی چند بین امیرالمومنین علیه السلام و حضرت هارون است. در این مقاله ابتدا بررسی می کنیم که چه وجوه شباهتی بین ایشان وجود دارد و سپس به حدیث یوم الدار اشاره می کنیم. خطر نشان می شود که هر دو حدیث منزلت و یوم الدار در خطبه غدیر توسط رسول خاتم صلی الله علیه وآله بیان و اعلان شده است.
…الَّذى مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى اِلّا اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى
…کسی که نسبت او به من، همان نسبت هارون است به موسی علیهماالسلام؛ جز اینکه پس از من پیامبری نیست.
حدیث منزلت در خطابه غدیر
منزلت امیرالمومنین علیهالسلام و هارون علیه السلام
رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله در حدیث منزلت با این استثناء به همه فهماندند که هر جایگاهی که حضرت هارون علیهالسلام نسبت به حضرت موسی علیهالسلام داشت همان را امیرالمومنین علیهالسلام نسبت به ایشان دارند. البته این شباهت در محلّ است نه در سطح منزلت . حضرت این حدیث را با تأکید فراوان در خطابۀ غدیر نیز تکرار کردند.
حدیث منزلت یعنی برادری و شراکت در امر رسالت و خلافت و وصایتی که هارون علیهالسلام نسبت به موسی علیهالسلام داشت، امیرالمؤمنین علیهالسلام نسبت به پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله دارند. ولی بین مولای ما و جناب هارون از جهت فضیلت تفاوت بسیار است!
امیرالمؤمنین سطح فضیلت بسیار بالاتری دارند که قابل قیاس با دیگری نیست. (1)
بعضی میگویند: حضرت هارون علیهالسلام وصی حضرت موسی علیهالسلام بوده، ولی قبل از حضرت موسی علیهالسلام از دنیا رفته است!
جواب این پرسش این است که در اینجا بحث منزلت مطرح است و منزلت حضرت هارون، در زمان حضرت موسی وزارت و خلافت بوده و اگر هارون از دنیا نمیرفت بعد از حضرت موسی علیهالسلام نیز منزلت وصایت او به قوّت خود باقی میماند.
حدیث یوم الدار و وصایت پس از پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله
روز اولی که رسول اکرم صلّیاللّٰهعلیهوآله خویشاوندان خود را جمع کردند در بیانی موسوم به حدیث یوم الدار به آنان فرمودند:
اولین کسی که مرا تصدیق کند، وزیر من و بعد از من وصی و جانشین من است. (2)
حدیث یوم الدار در خطابۀ غدیر
پس مقام وصایت حضرت هارون علیهالسلام نیز شامل زمان حیات و بعد از وفات حضرت موسی علیهالسلام نیز بوده است؛ بنابراین اگر جناب هارون زنده میماند، وصی حضرت موسی علیهالسلام بود.

امتحان امیرالمؤمنین علیهالسلام
جبرئیل به حضرت رسول صلّیاللّٰهعلیهوآله خبر داد که وصی شما چهارده امتحان میدهد؛ هفت امتحان در زمان حیات شما و بقیه بعد از شما است. یکی از آن امتحانها این بود که او اوّلین کسی است که شما را تصدیق میکند. (3)
از همین رو وقتی که میفرمایند: اولین کسی که مرا تصدیق کند وصی من است، حاکی از آن است که میدانند اولین کسی که تصدیق کند تمام فضائل وصایت را دارد.
در آن روز تنها کسی که برخاست و پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله را تصدیق کرد، امیرالمؤمنین علیهالسلام بودند. پیامبر اکرم صلّیاللّٰهعلیهوآله نیز برای اتمام حجت تا سه مرتبه امر فرمودند: علی جان! بنشین. بعد از بار سوم رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله فرمودند: بدانید که او(علی بن ابیطالب) جانشین و وزیر من است و دِیْن مرا ادا میکند.
این روایت را سنیها در کتب خود نوشته و همه پذیرفتهاند؛ چراکه این روایت سندی قوی دارد.
اما پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا حاضران ولایت و وصایت امیرالمؤمنین را نپذیرفتند؟
برخی برای توجیه این تخلف گفتهاند: مراد پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله جانشینی ایشان در مرتبۀ چهارم بوده!
از این توجیه مشخص است که قصد موضعگیری در برابر حق و حقیقت داشته و پذیرای آن نخواهند بود.
ما 41 مدرک در این رابطه از منابع اهلتسنن جمع کردیم و این جریانی انکارناپذیر است.
پانوشت:
(1) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۸ ص۱
(2) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۸ ص۱۶۳
(3) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۸ ص۱۶۷