مقدمه:
یکی از موضوعات مهم در مباحث مهدویت، حکم به زبان آوردن نام امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه یعنی (م ح م د) است. در منابع حدیثی شیعه روایاتی وجود دارد که آن حضرت را با پیامبر همنام معرفی کرده است. در همان روایات به حرمت گفتن نام ایشان یعنی «م ح م د» نیز اشاره شده است. از همین رو قصد داریم تا به بررسی این روایات پرداخته و پاسخ دهیم که آیا به زبان آوردن نام مبارک ایشان حرام است یا نه؟
سرفصل مهمترین موضوعات این مقاله:
- حرمت به زبان آوردن نام امام زمان علیهالسلام (م ح م د)
- چرایی حرمت گفتن نام حضرت؟
حرمت به زبان آوردن نام امام زمان علیهالسلام (م ح م د)؟!
بعضی از علما مثل فیض کاشانی و شیخ حر عاملی اسم بردن را حلال میدانند و معتقداند که در آن زمان به خاطر تقیه حرام بوده و الآن تقیه معنا ندارد. (1)
اما عدهای مانند میرداماد، علامه مجلسی و علامه حلی اعتقاد دارند که بردن نام آن حضرت حرام بوده و الآن نیز حرام است. ایشان حکم حرمت را تا زمانی که آن حضرت خروج کنند پابرجا میدانند. (2)
اما تقیه در اینجا جایگاهی ندارد؛ به خصوص آنکه در بعضی از روایات که در آن از بردن نام حضرت نهی شده مربوط به زمان رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله و حضرت باقر و حضرت صادق علیهالسلام و زمانی پیش از تولد حضرت مهدی علیهالسلام است!
به علاوه روایاتی وجود دارد که در آنها معصوم میفرماید: به زبان آوردن نام ایشان حرام است تا زمانی که حضرتش خروج کنند. یا در روایات دیگری آمده که کسی نام آن حضرت را نمیبرد مگر شخص کافر! (3)
همه اینها نشان میدهد که حرمتِ بردن نام حضرت ربطی به تقیه ندارد.
یکی از ادلهای که مرحوم شیخ حرعاملی آورده این است که هر که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؛ از همین رو باید نام حضرت را بتوانیم بگوییم!
در حالی که شناخت حضرت ربطی به بردن نام ایشان ندارد! بلکه ما میدانیم نام ایشان همان نام رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله است اما نباید آن را بگوییم!
محدث نوری میگوید: شیخ حرعاملی در اینجا تدلیس کرده است!
محدث نوری خیلی مستحکم حرمت را ثابت میکند و میگوید: این حرمت از باب تقیه نیست و اگر به فرض باشد، تقیه یکی از حکمتها است.
چرایی حرمت گفتن نام حضرت؟
واقعیت این است که هیچکس نمیداند و ما نیز پاسخ این پرسش را نمیدانیم و از اسرار است.
اما در سال ۱۳۶۴ش این پرسش را از مرحوم آیت الله مروارید پرسیدم. گفتم چرا به زبان آوردن نام آن حضرت حرام است؟
ایشان در پاسخ به پرسش من فرمودند: در انجیل و تورات نام پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله و کنیه ایشان آمده است و بیان شده که نام ایشان «محمّد» و کنیۀ ایشان «ابوالقاسم» است.
بعد حکم داده شد که در امت آخرالزمان هیچکس حق ندارد این نام و کنیه را باهم در خودش جمع کند. (4)
جمع این نام و کنیه تنها در یک نفر ممکن است و جایز و آن شخص جز رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله نیست. این نیز برای آن است که یهودیها و مسیحیها آن حضرت را بشناسند.
به علاوه در میان امت رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله تنها یک نفر چنین حقی را دارد که نام و کنیۀ او با نام و کنیۀ رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله یکسان باشد و ایشان نیز تنها حضرت مهدی عجلاللّٰهتعالیفرجه هستند.
ایشان خاتم الاوصیااند که همان شأن خاتم الأنبیا باشد. چراکه «کلهم نور واحد» (5) بوده و ایشان قرار است که کار را تمام کنند.
حال اگر این دو را کنار هم بگذاریم و این نام و کنیه را برای حضرت حجت علیهالسلام نیز آشکار کنیم، با توجه به اینکه دستور داریم تا این نام و کنیه تنها برای یک نفر به کار رود، قاعده به هم میخورد!
بنابراین باید تا قبل از ظهور حضرت مهدی علیهالسلام این نام و کنیه در انحصار پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله باشد و این قانون رعایت شود تا اگر کسی خواست مسلمان شود به راحتی ایشان را بشناسد.
پانوشت:
(1) شیخ حر عاملی، کشف التعمیة فی حکم التسمیة، ص۱۷
(2) میرداماد کتابی در این باره دارد به نام «شرعه التسمیه حول حرمت التسمیه»؛ علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۱ ص۳۱.
(3) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۶ ص۴۱۶ و ج۵۱ ص۳۳.
(4) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۰۱ ص۱۳۰، جواهرالکلام ج۳۱ ص۲۵۴، ۲۵۶.
(5) علامه مجلسی، مرآةالعقول، ج۱ ص۱۷۶