مقدمه
با وجود اصرار فراوان عدهای مبنی بر ماندن امام در مکه، خروج امام حسین علیهالسلام از مکه به دلایل متعددی رخ داده است. در این مقاله به بررسی برخی از آن علل خواهیم پرداخت.
سرفصل مطالب این مقاله:
- علل خروج امام حسین علیهالسلام از مکه
- حفظ جان، ازجمله ادلۀ خروج امام حسین علیهالسلام از مکه
- دیدگاه سید مرتضی
- امر به معروف و نهی ازمنکر، دلیل دیگری برای خروج امام از مکه
- شبههای پیرامون خروج شبانۀ امام از مکه
- پانوشت
علل خروج امام حسین علیهالسلام از مکه
امام حسین علیهالسلام با وجود اصرار فراوان عدهای مبنی بر عدم خروج از مکه به دلایل متعددی مکه را ترک کردند. ما در این مقاله به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
1. حفظ جان که از واجبات شرعی است. هنگامی که فرزدق به امام عرضه داشت به کوفه نروید، حضرت فرمودند: من در مکه در امان نیستم.[1]
۲. حفظ حرمت کعبه؛
۴. امر به معروف و نهی از منکر؛
۵. شهادت امام و حفظ اسلام.
حضرت میدانستند که جو حاکم در جامعه با شهادت ایشان درهم خواهد شکست.
حفظ جان، ازجمله ادلۀ خروج امام حسین علیهالسلام از مکه
برخی گفتهاند که امام حج تمتع را رها و آن را به عمره تغییر دادهاند. آنها این کار امام را بیاعتنایی به حج شمردهاند. اما آنها باید اول اثبات کنند که حج امام، تمتع بوده است. به علاوه امام حسین علیهالسلام در ماه شعبان به مکه رسیدند و زمان حج تمتع نبوده است. از همین رو حضرت مدام عمره مفرده به جا میآوردند. این نوع عملکرد نشان از اهمیت ایشان به خانۀ خدا دارد. دلیل خروج ایشان از مکه نیز حفظ جان بوده است.
به نقل ابن عساکر امام حسین علیهالسلام 25 مرتبه پیاده به حج رفتند که این نشان از اهمیت و توجه ایشان به حج دارد.
دیدگاه سید مرتضی
سید مرتضی در «تنزیه الأنبیاء» نسبت به خروج امام حسین علیهالسلام از مکه ذیل عنوان «بیان الأسباب فی قدوم الحسین الکوفه و قتاله» مینویسد:
در پاسخ به این پرسش که چرا امام حسین علیهالسلام به همراه خانوادۀ خود از مکه به سمت کوفه رفتند؟ کوفهای که در دست دشمنان بوده. خصوصا زمانی که خبر شهادت جناب مسلم بن عقیل رحمةاللهعلیه به ایشان رسید. اما حضرت با اینکه افراد بسیاری از اهل مکه به حضرت تذکر داده بودند که به کوفه و شهر مردمان بیوفا نروید، به سمت کوفه رفتند. خواهیم گفت:
هرگاه امام گمان کند که مطابق امر امامت میتواند به حق خود برسد، بر او واجب است قیام نماید؛ هر چند با مشقت همراه باشد. در زمان امام حسن علیهالسلام صلحی وجود داشت که پس از مرگ معاویه به پایان رسید. سپس مردم به امام نامه نوشتند که به سمت ما بیایید. چراکه فرماندار ما ضعیف است و وعده به بیرون کردن وی دادند. این سخنان علت تصمیمگیری امام شد و امام نیز راه صحیح را انتخاب کردند. حتی مسلم بن عقیل رحمةاللهعلیه را برای بازدید از کوفه به آنجا فرستادند که همۀ اینها نشان از عملکرد عقلایی حضرت دارد. اما مدتی پس از رسیدن جناب مسلم رحمةاللهعلیه به کوفه، فرماندار جدید (عبید الله بن زیاد) وارد شهر شد و با ایجاد وحشت در میان مردم، موجب عهدشکنی و بیوفایی اهالی کوفه شد.
امر به معروف و نهی ازمنکر، دلیل دیگری برای خروج امام از مکه
سبب دیگری که برای خروج امام ذکر شده، همان سفارش امام حسین علیهالسلام به محمد بن حنفیه است که حضرت فرمودند:
بسم الله الرحمن الرحیم؛ هذا ما أوصی به الحسین بن علی إلی أخیه محمد بن الحنفیة إن الحسین یشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أن محمداً عبده و رسوله جاء بالحق من عنده و أن الجنة حق و النار حق و الساعة آتیة لاریب فیها و أن الله یبعث من فی القبور و أنی لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنما خرجت لطلب الإصلاح فی امة جدی(صلی الله علیه و آله ) أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدی و أبی علی بن أبیطالب فمن قبلنی یقبول الحق فالله أولی بالحق و من رد علی هذا أصبر حتی یقضی الله بینی و بین القوم و هو خیرالحاکمین، و هذه وصیتی إلیک یا أخی! و ما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت و إلیه أنیب.[2]
تذکر: در این عبارات، مراد از خلفا راشدین، اهل بیت: هستند نه خلفای غاصب.
امام حسین علیهالسلام در عبارات خود از واژۀ «قیام» استفاده نکردند، بلکه واژه «خروج» را به کار بردند که اشاره به اسباب حرکت ایشان دارد، که عبارتاند از: امر به معروف و نهی ازمنکر، عمل به سیره رسولالله صلّیاللّٰهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهالسلام و خلفای راشدین علیهمالسلام.
این وصیتنامه به صورت مهر شده به محمد بن حنفیه داده شد و امام همان شب از مکه خارج شدند.
البته برخی نُسخ خروج ایشان را هنگامۀ صبح نقل کردهاند.
شبههای پیرامون خروج شبانۀ امام از مکه
برخی دربارۀ خروج امام حسین علیهالسلام در دل شب، اشکال کرده و گفتهاند که امام به سبب ترس، در تاریکی شب از مکه خارج شدند.
در پاسخ به این شبهه باید گفت که مدینه در آن زمان شهر کوچکی بود. اگر عدهای با تعداد زیادی کجاوه و شتر قصد خروج از شهر را داشتند موجب جلب توجه همگان میشد. بنابراین حضرت نمیتوانستند همراه با آن جمعیت به صورت مخفیانه از شهر خارج شوند؛ بلکه دلیل خروج شبانۀ ایشان همان مطلوبیت هوا بوده که روشی متداول در حرکت کاروانها در ایام گرم سال بوده است.
به علاوه، قرائت آیۀ 21 سورۀ قصص توسط امام هنگام خروج از مکه گویای دلیل دیگری برای خروج ایشان از مکه، یعنی ترسی عقلایی است.
حضرت فرمودند: خروج من بیهوده و به سبب فساد و ظلم نیست؛ بلکه من به قصد اصلاح جامعه، امر به معروف و نهی ازمنکر و عمل به سیره پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله و امیرالمومنین و دیگر خلفای راشدین (ائمۀ معصومین) علیهمالسلام حرکت کردم.
در آن عصر بدعتهای فراوانی به سبب خلافت چندین سالهی غاصبین خلافت در جامعه اسلامی رواج یافته بود که حضرت برای مخالفت با آن بدعتها خارج شدند؛ برخی از آن بدعتها عبارتاند از: أخذ مالیات، تقسیم مالیات بین درباریان، توضیح و تفسیر آیات و روایات به گونهای که خباثت امویان ظاهر نگردد، موروثی شدن خلافت، کشور گشایی و جنگهای ابتدایی و… .
علاوه بر اینها حکومت به دست یزیدی رسیده بود که از انجام هیچ کار قبیحی شرم نمیکرد. از همین رو بیعت حضرت با چنین فرد و حکومتی به فرمودۀ خود ایشان، بیعت با حکومتی سلطنتی و موروثی است که پیامد آن نابودی اسلام است.
نکته قابل توجه اینکه یکی از مخالفین حکومت موروثی، خود عائشه بود که در ماجرای بیعت گرفتن برای یزید به معاویه میگوید: کاری کردی که هیچ کدام از خلفای قبل، این کار را نکرده بودند.
پانوشت:
[1] تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، ج4.ص ۲۸۹ و ۲۹۰
[2] الفتوح، احمد بن اعثم کوفی، 314ق، ج5.ص21