مقدمه:
امامت یکی از اصول اعتقادی شیعه است. این مسئله در رابطه با دوازدهمین و آخرین امام یعنی حضرت مهدی عجلاللّٰهتعالیفرجه با عنوان «مهدویت» مطرح میشود. مهدویت از مهمترین مسائل اعتقادی شیعه است که مطالعه و بررسی پیرامون آن در زمان ما و عصر غیبت کبری اهمیت ویژه مییابد. از همین رو در سلسله جلسات مهدویت بنا داریم تا به بررسی ابعاد مختلف این مهم و پاسخگویی به برخی شبهات پیرامون آن بپردازیم.
سرفصل مهمترین مطالب این مقاله:
- حضرت مهدی علیهالسلام، دوازدهمین و آخرین امام شیعیان
- مدعیان دروغین مهدویت
- مدعیان دروغین در مشهد و لاهیجان
- کذاب بصره احمدبن حسن
- بعضی دیگر از مدعیان دروغین
حضرت مهدی علیهالسلام، دوازدهمین و آخرین امام شیعیان
شیعۀ اثناعشری (دوازده امامی) تنها گروهی است که برای اثبات حقانیت خود و امامان خود محکمترین اسناد و دلایل روایی و تاریخی را در اختیار دارد.
تمام فرق به ظاهر اسلامی بر تواتر و صحت این روایت اذعان دارند که پیامبراکرم صلّیاللّٰهعلیهوآله فرمودند: «لَا یَزَالُ الدِّینُ قَائِماً حَتَّی تَقُومَ السَّاعَةُ وَ یَکُونَ عَلَیْکُمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ» (۱)
دین اسلام تا روز قیامت پابرجا است. دوازده خلیفه برای شما خواهد بود که تمام آنها از قریش هستند.
از طرفی هیچکدام از فرق به ظاهر اسلامی به جز شیعیان اثناعشری نتوانستهاند دوازده خلیفۀ قریشی را برای خود بشمارند!
شیعه با استناد به روایاتی کاملتر و واضحتر همچون روایت سعید بن جُبیر از ابن عباس از رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله که فرمودند:
«إِنَّ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیَائِی وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَخِی وَ آخِرُهُمْ وَلَدِی وَ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ صلّیاللّٰهعلیهوآله وَ مَنْ أَخُوکَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قِیلَ فَمَنْ وَلَدُکَ قَالَ الْمَهْدِیُّ یَمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً» (۲)
شیعه اثناعشری معتقد است که وجود مقدس امام عصر علیهالسلام دوازدهمین و آخرین امام و خلیفۀ پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله بر روی زمین است.
مدعیان دروغین
بعد از اینکه وجود دوازدهمین و آخرین امام و خلیفۀ رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله ثابت شد و مردم فهمیدند منجی بشریت تنها مهدی علیهالسلام است و همگان تشنه و شیدای حضور آن بزرگوار شدند، حال نوبت به جولان مدعیان دروغین مهدویت میرسد.
ایشان با ادعای کذب از این عطش و انتظار عمومیسوء استفاده نموده و برای خود مقام و موقعیت درست میکنند.
اما رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله و ائمۀ اطهار علیهمالسلام برای بریدن دست این دزدان دین و مدعیان دروغین ویژگیهایی را برای حضرت مهدی عجلاللّٰهتعالیفرجه شمردهاند تا به راحتی مهدی جعلی و دروغین از مهدی حقیقی مشخص و متمایز شود.
پیامبراکرم صلّیاللّٰهعلیهوآله در این باره فرمودند: الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمیوَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی. (۳)
رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله با عبارت «الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی» ادعای تمام کسانی که مدعی مهدویت بودند و از فرزندان آن حضرت نبودند را از بین بردند!
مدعیان دروغین در مشهد و لاهیجان
شخصی به نام رضا لطیفی در لاهیجان ادعا کرد که سید حسنی است! او مردم را به خودش دعوت میکرد و میگفت: امام زمان علیهالسلام روز عاشورا ظهور خواهند کرد. [در حالی که تا روز عاشورا بیش از هفت یا هشت روز باقی نمانده بود!]
این شخص با این که سید نبود ولی ادعا میکرد که سید حسنی است. وی سعی داشت با گفتن اذکار طولانی مردم را به خود جذب کند!
وقتی به او میگفتند: سید حسنی از نسل سادات است و تو سیّد نیستی؟ میگفت: سید به معنای آقا است!
به او میگفتیم: تو که فامیلت لطیفی است نه حسنی؟! اینجا او پاسخی نداشت!
شخص دیگری در مشهد ادعای مهدویت و مهدی بودن داشت!
وی کتابهایی نوشت و گاهی ادعا میکرد که من محسن بن علی هستم! من همان محسنی هستم که شهید شد و اکنون برگشتهام! مادر من حضرت صدیقه طاهره علیهاسلام است و به این شکل خود را به رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله منتسب میکرد!
اینگونه افراد معمولاً دروغی بسیار بزرگ میگفتند تا کسی حتی احتمال ندهد که چنین مطلب مهم و بزرگی، دروغ است!
این شخصِ مشهدی، نمازی را جعل کرده بود که در آن بعد از اذکار خاصی، باید فوت میکردیم! وی به دلیل بیسوادی کلمات عربی و فارسی را مخلوط میکرد؛ مثلاً میگفت: امروز عیدالجشن است!
او مدت کوتاهی کارش گرفت و مریدانی نیز دور او جمع شدند ولی در نهایت از بین رفت.
احمد بن حسن، کذاب بصره
احمد بصری ملعون میگوید: من امام سیزدهم و یمانی هستم!
وی ادعا کرده: آن کسی که به جای مسیح علیهالسلام کشته شد (۴) من هستم و اکنون بازگشتهام!
اما چنان که بیان کردیم رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله با این جمله که: «الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی» ادعای خیلی از دروغپردازها را باطل کردند و حلیله و دروغگویی آنها را برای همگان افشا کردند.
البته اگر کسی از باب توجیه وارد شود میتواند این روایت را نیز توجیه کند و بگوید همانگونه که مراد از روایت «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ» (۵) این است که رسولخدا و امیرالمؤمنین علیهالسلام دو پدر معنوی ما هستند، مراد از «الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی» نیز پسر معنوی است!
اما باید گفت که این معانی خلاف ظاهر روایت است. ما تا آنجا که نصی بر معنای دوم از عبارتی نداشته باشیم، ظواهر را قبول داریم.
تا دلیلی بر حمل معنای فرزند، به فرزند معنوی نباشد نمیتوان ظاهر کلمات را عوض کرد!
ظواهر همواره حجت هستند مگر آنکه دلیلی عقلی یا روایی وجود داشته باشد که معنای ظاهری یک عبارت را کنار بزند.
ناگفته نماند که همۀ وهابیها به ظواهر عبارات از آیات و روایات معتقداند و به آن عمل میکنند. از همین رو است که میگویند: خداوند دست دارد! چراکه خود فرموده: «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» ! (۶)
نقطه مقابل وهابیت افرادی هستند که صرفاً توجیه میکنند و برای هر عبارتی معنای باطنی میبافند. این افراد معنا و مرادی که همه از ظواهر میفهمند و صحیح است را قبول نداشته و آن را عوض میکنند! به عنوان مثال میگویند: مراد از فرمودۀ پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله مبنی بر اینکه دوازده جانشین بعد از من خواهد بود، دوازده عالم است!
بعضی دیگر از مدعیان دروغین
از جمله مدعیان دروغین مهدویت میتوان به افراد ذیل اشاره کرد:
1. مختار ثقفی؛ بعضی کتب چنین ادعایی را به او نسبت داده و گفتهاند که وی برای محمد بن حنفیه ادعای مهدویت داشته و خود را نائب وی میدانسته! (۷)
البته برخی دیگر این مطلب را نسبتی ناروا به مختار و ابن الحنفیه میدانند.
2. کیخسرو (۸)
در میان خلفای عباسی و خلفای فاطمی نیز چنین ادعاهایی وجود داشته است؛ مانند:
3. حاکم بأمراللّٰه؛ وی در ابتدای حکومتش در حدود سال ۳۸۶ق ادعای مهدویت داشتو وی در آخر عمر میگفت: من خدا هستم! (۹)
این شخص در افراط و تفریط عجیبی گرفتار بود؛ مثلا به مردم امر میکرد که بر روی در و دیوار لعن خلفای ثلاثه را بنویسند و به زبان نیز بگویند. همچنین وی دستور داده بود که زنها از خانه بیرون نیایند و اگر کسی خریدی دارد باید فروشنده اجناس را در خانۀ او ببرد و از پشت پرده به وی بفروشد. او درنهایت گم شد و مریدانش گفتند که وی به آسمان رفته است!
4. أبوعبداللّٰه مغربی؛ وی متولد سال ۴۸۵ق بود و در سال ۵۲۲ق ادعای مهدویت کرد. (۱۰)
5. مهدی سودانی؛ وی جنگهای زیادی انجام داد و جزو صوفیه بود و چهار جانشین برای خود تعیین کرد. (۱۱)
6. موسی کردی؛ وی در زمان علامه حلی ادعای مهدی بودن کرد و کشته شد. (۱۲)
7. عبدالله عجفی؛ (۱۳)
8. شیخ علایی؛ (۱۴)
9. بنگالی هندی؛ (۱۵)
10. شیخ سعید یمانی؛ (۱۶)
11. محمد بن احمد سودانی؛ (۱۷)
12. بابا اسحاق محمد؛ او قاتل افراد بسیاری بود. (۱۸)
13. غلام احمد قادیانی وی در هندوستان بود و ادعای مهدویت کرد. او کارش گرفت و کتبی نیز دارد. روش او بر مبنای خواب و استخاره و الهام بود! او به علما نامه مینوشت و از آنها میخواست تا با او بیعت کنند. (۱۹)
شاگردان رشتی، مدعیان دروغین مهدویت
14. شاگردان سید کاظم رشتی؛ بعضی در مورد رشتی میگویند: جاسوس انگلیسی یا روسی بوده است و قبلاً کسی او را نمیشناخت. (۲۰)
در میان شاگردان او چند نفری ادعای مهدویت کردند؛ ازجمله میرزا طاهر که در اصفهان ادعای بابیت کرد و بعد به تهران و استانبول رفت و نامه به پادشاه نوشت و آنها را به خود دعوت کرد تا در نهایت او را مسموم کردند.
شیخ مهدی قزوینی نیز از شاگردان سید کاظم رشتی بود که به صورت پنهانی ادعای مهدویت کرده بود. (۲۱)
میرزا حسن همدانی نیز از شاگردان حاجی کریم خوان کرمانی و شاگرد سید کاظم بود که او نیز ادعای مهدویت داشت. (۲۲)
بعضی از این مدعیان به فتوحاتی نیز دست یافتند و لشکرکشیهایی داشتند و به مناصبی نیز رسیدند! (۲۳)
جالب این است که خیلی از آنهایی که ادعای مهدویت داشتند حتی سیّد نبودند و خود نیز به آن اعتراف داشتند!
پانوشت:
(۱) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۶ ص۲۳۹؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۶ ص۴
(۲) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۱ ص۷۱
(۳) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۶ ص۳۰۹ و ج۵۱ ص۷۲
(۴) نساء/۱۵۷.
(۵) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۶ ص۹۵
(۶) فتح/ ۱۰
(۷) شیخ طوسی، الغیبه، ص۱۹۲
(۸) فردوسی میگوید: پس از آن که کیخسرو جهان را از دشمن پاک ساخت، روی به عبادت آورد و از خداوند خواست که او را از زمین برگیرد. آنگاه جهان را به لهراسب داده و خود با افسران ارشد به جانب کوه روان شد. پیروانش او را زنده میدانند که روزی قیام کند و ظهور نماید، آنگاه فردوسی میگوید:
خردمند از این کار خندان شود
که زنده کسی پیش یزدان شود
(۹) عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، نشر حر، ج۳ ص۱۱۱۴
(۱۰) ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۶ ص۱۱۷؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۳۶ ص۱۱۶
(۱۱) عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، نشر حر، ج۳، ص۱۱۱۵؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۴۳۱؛ برگرفته از مقالۀ مهدی سودانی
(۱۲) عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، نشر حر، ج۳، ص۱۱۱۶
(۱۳) عبدالله عجفی در روز جمعه 26 ماه رمضان سال 1081ق در مسجد الحرام ادعای مهدویت کرد و به قتل رسید: http://313adine.ir
(۱۴) عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، نشر حر، ج۳، ص۱۱۱۷
(۱۵) همان
(۱۶) همان
(۱۷) سیوطی، العرف الوردی فی اخبار المهدی، ص۴۱
(۱۸) عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، نشر حر، ج۳، ص۱۱۱۸
(۱۹) زرکلی، الأعلام، ج۱ ص۲۵۶
(۲۰) عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، نشر حر، ج۳، ص۱۱۱۹
(۲۱) همان
(۲۲) عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، نشر حر، ج۳، ص۱۱۲۰
(۲۳) سیوطی، العرف الوردی فی اخبار المهدی، ص۴۳