علت خروج امام حسین از مدینه به مکه، همان نامه یزید به عتبة بن ولید فرماندار خود در مدینه بود که به او فرمان داد تا اگر حسین بن علی حاضر به بیعت نشد، او را به قتل برسان! ایشان شبانه قصد خروج از مدینه کردند و پس از آن هم همراه با استقبال با شکوه مردم به شهر مکه وارد شدند. در ادامه سه علت اساسی خروج امام حسین از مدینه را مطالعه خواهید کرد.
فهرست عناوین این مقاله:
علت خروج امام حسین علیهالسلام از مدینه
اگر به مقام و فضائل امام نگاه کنیم، پاسخ روشن است. کسی حق انتقاد به امام معصوم را ندارد و او بهترین تصمیم را میگیرد. اما بدون در نظر گرفتن مقام امام، بازهم ما اثبات خواهیم کرد که خروج امام حسین علیهالسلام از مدینه عاقلانهترین عکسالعمل از جانب حجت خدا بوده است.
- خوف از ظالمان
- طلب اصلاح امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله
- دستور پیامبر صلیاللهعلیهوآله مبنی بر خروج از مدینه
خوف از ظالمان
بنا به نقل ابی مخنف امام حسین علیهالسلام و همراهان ایشان در شب ۲۷ رجب در حالی از شهر مدینه خارج شدند که آیه 21 سوره قصص را تلاوت مینمودند. همان آیهای که حضرت موسی علیهالسلام در زمان خروج از مصر تلاوت نمود.
«فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین»
سوره قصص ؛ آیه 21
بنابراین یکی از علتهای خروج امام حسین علیهالسلام از مدینه، آن هراس معقول بود.
در اهلبیت علیهمالسلام ترس از غیر خدا وجود ندارد؛ بلکه گاهی به سبب مسائل مختلف خوف معقول دارند. مانند حرکت مار به سمت انسان که برای جلوگیری از ضرر، انسان خوف دارد و از مار دوری میکند.
یزید و قومش، قوم ظالمی بودند که در صورت عدم خروج امام حسین از مدینه، یا باید با یزید بیعت میکردند که نتیجه آن خداحافظی با اسلام بود و یا اینکه در آنجا میماندند و کشته میشدند.
حتی در صورت برکناری عتبة بن ولید که در مقابل حضرت مسامحه کار بود و تندی به خرج نداد، باز هم یزید دستور کشتن امام را صادر میکرد و اگر نیاز بود لشکری میفرستاد تا ایشان را از بین ببرد؛ بنابراین خروج امام حسین علیهالسلام علاوه بر معقول بودن، لطفی در حق مردم مدینه بود.
سبب همراهی اهلبیت سیدالشهدا علیهالسلام، جلوگیری از سوء استفاده از آنها توسط دشمن و اهرم فشار نبودن آنان بود. همانطور که در جریان زینب دختر رسولخدا صلیاللهعلیهوآله، ابوجهل هُبار را با عدهای به سمت زینب فرستادند که سبب سقط جنین وی نیز گردید.
خروج امام حسین علیهالسلام از مدینه، قیام نبود!
نکته دیگر اینکه خروج امام حسین علیهالسلام از مدینه به معنای قیام نیست. کلمۀ «خروج» نیز معنایی اعم از «خروج» و «قیام» دارد و ما دلیلی بر قیام ایشان نداریم. به علاوه اینکه نامههای اهل کوفه در آن زمان به دست اباعبدالله نرسیده بود و تا آن زمان بسیاری از مرگ معاویه بی اطلاع بودند. بنابراین یکی از دلائل امام برای خروج از مدینه، خوف ایشان بوده است.
طلب اصلاح امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله
جملۀ «إنما خرجت لطلب الاصلاح فی أمة جدی رسولالله و ابی أمیرالمومنین و أن آمر بالمعروف و انهی عن المنکر» نیز بیانکنندۀ دلیل دیگر ایشان برای خروج از مدینه یعنی «دنبال کردن اصلاح امت» است.
نقل است که امام حسین علیهالسلام چندی قبل از ترک مدینه، نزد قبر جدشان رسولخدا صلیاللهعلیهوآله بیتوته کردند. ایشان در شب اول خطاب به پیامبر صلیاللهعلیهوآله عرضه داشتند:
سلام بر تو ای رسولخدا، من حسین بن فاطمه، فرزند تو و پسر فرزند تو و نوه تو هستم و آن وزنهای که بر امت خویش بر جای گذاشتهای. ای پیامبرخدا! بر آنان گواه باش که مرا یاری نکردند و تباهم نمودند و حرمت مرا حفظ نکردند و این شکایت من به محضر تو است تا روزی که دیدارت کنم؛ درود خدا بر تو باد.
شکایت امام حسین محضر پیامبر از امت جنایتکار
سپس حضرت به نماز ایستادند و در حال رکوع و سجود شب را در کنار قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله به صبح رساندند. امام شب دوم نیز در کنار قبر رسولالله صلیاللهعلیهوآله حاضر شدند و عرضه داشتند:
خداوندا! این قبر پیامبر تو محمد است و من پسر دختر این پیامبر، مسالهای پیش آمده که تو به آن علم داری و میدانی که من معروف را دوست دارم و از منکر بیزارم. خدایا به جلال و احترامت و به حق این قبر و صاحب آن، از تو میخواهم آنچه رضای تو در آن است را برای من برگزینی.
دستور پیامبر صلیاللهعلیهوآله؛ علت خروج از مدینه
حضرت شب را با گریه به صبح رساندند و نزدیک صبح خوابی به چشم ایشان آمد و در خواب رسولخدا صلیاللهعلیهوآله را دیدند که همراه دستهای از فرشتگان به پیش ایشان میآیند تا آنکه امام حسین علیهالسلام را به سینه چسباندند و پیشانی ایشان را بوسیدند و فرمودند:
پسرم حسین! گویا به زودی تو را در سرزمین کربلا میبینم که همراه جمعی از امت من با لبی تشنه کشته خواهی شد. قاتلان تو با این اعمال شفاعت مرا امید دارند. خدا در قیامت شفاعت مرا به آنان نرساند و آنان نزد خدا بهرهای ندارند. عزیزم حسین! پدر، مادر و برادر تو نزد من آمدند و اکنون مشتاق تو هستند، تو را در بهشت درجاتی است که جز با شهادت به آنها نمیتوان رسید.
فرمایش پیامبر به امام حسین مبنی بر خروج از مدینه
امام حسین علیهالسلام در حالی که به جد خود مینگریست و گوش فرا میداد، عرضه داشت:
یا جداه! مرا نیازی به بازگشت به دنیا نیست، اکنون مرا نیز بگیر و با خود به خانهات ببر.
امام حسین علیهالسلام
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
ای حسین! باید به دنیا بازگردی تا شهادت روزی تو شود و به پاداش عظیم آن برسی. تو به همراه پدر، برادر، عمو و عموی پدرت روز قیامت با یکدیگر برانگیخته و وارد بهشت خواهید شد.
فرمایش پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
امام حسین علیهالسلام پس از آن دیدار با رسولخدا صلیاللهعلیهوآله، داستان را با اهل خود در میان گذاشتند و همه آماده سفر و خروج از مدینه شدند.
اطاعت از فرمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله
حضرت از دستور رسولخدا صلیاللهعلیهوآله اطاعت کردند.
بنابراین امام دو شب را در کنار قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله با اشک و گریه سپری نمودند.
به قول مرحوم شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه، امام به امر رسولخدا صلیاللهعلیهوآله از مدینه خارج شدند و در صورت عدم پذیرش این مطلب، باید توجه داشت که این اقدام معقولترین عکسالعمل نسبت به فضای مدینه بوده است.
امام حسین در راه مکه
براساس نقلهای تاریخی، امام حسین علیهالسلام با اهلبیت خود و جوانان بنیهاشم قصد خروج از مدینه و سفر به مکه کردند و عتبة بن ولید با اینکه مطلع شد، اما اقدامی علیه حضرت انجام نداد. امام نیز از مسیر متعارف راه را پیمودند.
هنگام خروج از شهر، مسلم بن عقیل به امام حسین علیهالسلام عرضه داشت: یابن رسولالله! از راههای متعارف نروید؛ چرا که احتمال حمله عتبة بن ولید زیاد است. اما امام با شناخت موضع عتبه ابن ولید، همان راه متعارف را پیمودند.
عتبة بن ولید نمیخواست خودش را در خون حسین بن علی شریک نماید و حتی هنگامی که مروان گفت اگر حسین از مدینه خارج شود دستت به او نخواهد رسید او گفت که من نمیخوام دستم به خون حسین رنگین شود.
عزل عتبه بن ولید و فرمانداری عمرو بن سعید بن عاص
مدتی پس از استقبال باشکوه مردم مکه از امام حسین علیهالسلام، فرماندار مکه (عمرو بن سعید بن عاص) به سمت مدینه حرکت و در ضمن نامه ای به یزید، او را از این امر مطلع ساخت.
یزید، عتبة بن ولید را به سبب تخلف از دستورات وی نسبت به امام حسین علیهالسلام یعنی گرفتن بیعت و قتل در صورت امتناع، از حکومت برکنار و عمرو بن سعید بن عاص را والی مدینه نمود.