در درسهای قبل و شرح کتاب احتجاج طبرسی بیان کردیم که عبدالله بن أبیامیه از پیامبرخدا صلّیاللهعلیهوآله درخواست معجزه داشت. معجزهای برای ایجاد چشمهای آب شیرین در شهر مکه. البته این درخواست برای رسیدن به حقیقت و معرفت نبود؛ بلکه برای دستیابی به دنیا یود!
به هر حال معجزات انبیا به 5 دلیل به درخواست مردم انجام نمیگیرد که عبارتاند از:
وقوع محال در درخواست معجزه از سوی مردم
1_ ممکن است دو انسان معجزهای درخواست کنند که جمع میان آنها ممکن نباشد؛ مثلا یکی بارش باران و دیگری نباریدن باران را تقاضا کند که این جمع نقیضین و محال است.
2_ گاهی نیز فردی معجزهای میخواهد که وقوع آن محال است و اینگونه درخواستها از جهت تکوینی مشکل دارد و اجراشدنی نیست.
رعایت صلاح و مصلحت
3_ معجزات به درخواست مردم نیست چراکه ما همچون مریض هستیم و خدا طبیب ما است! کدام طبیب مطابق درخواست و میل مریض نسخه مینویسد؟! طبیب فقط بر اساس صلاح و مصلحت مریض نسخه مینویسد. خدا و پیامبران او نیز مطابق مصالح عالَم و مردم معجزه میآورند.
نکته: خیلی مهم است که بدانیم ما مریض هستیم و نباید همه چیز را با دعا دستیافتنی بدانیم؛ شاید مصلحت ما استجابت آنچه خواستهایم نباشد. ما باید این را به همه مردم بگوییم که ائمۀ اطهار علیهمالسلام طبیب و ما مریض هستیم و ایشان هرچه صلاح باشد به ما میدهند.
به عنوان مثال اگر پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله به درخواست معجزه از جانب مشرکین قریش و امثال عبدالله بن أبیامیه عمل میکردند، با توجه به اینکه آنها با وجود اعجاز قصد ایمان اوردن نداشتند، همگی عذاب میشدند.
گاهی هم اتفاق افتاده که اهلبیت علیهالسلام کسی را که گرفتار بیماری سِل بوده را شفا دادهاند و او را به خانوادهاش رساندند. اما ایشان همان شخص را طبق مصلحت در فقر باقی میگذارند. این همان حکمت و تشخیص صلاح و مصلحت است.
ما نبایددر ارائۀ معجزه از سوی حجتهای خدا و ائمۀ اطهار علیهمالسلام که طبیب ما هستند دخالت کنیم؛ بلکه باید بدانیم که ایشان همواره بهترین را برای ما میخواهند.
رعایت حقوق مدعی نبوت
4_ نگاه مدعی و مدّعیٰعلیه در مواجهۀ پیامبر خدا و درخواست کنندگان معجزه
مدّعی: فردی که شکایت میکند و مالی یا امری را برای خود ادعا میکند.
مدّعیٰعلیه: فردی که از او شکایت و علیه او ادعا میشود.
اگر مدّعی دو شاهد عادل بیاورد، حق برایش ثابت میشود. اما اگر فرض کنیم قاضی به مدّعی بگوید که باید یک شاهدی بیاوری که این شخص مدّعیٰعلیه هم آن شاهد را قبول داشته باشد، دیگر هیچوقت مدعای مدعی اثبات نمیشود. زیرا او سعی میکند که با شواهدی از قبل تعیین شده چنین چیزی را ثابت نکند. حال حضرت میفرمایند: تا حالا دیدی که مدعیِ حقی، شاهدی بیاورد که حاکم او را مجبور کرده باشد که آن شاهد مورد قبول مدّعیٰعلیه باشد؟!
حال اگر کسی دعوی نبوت دارد و مورد انکار مخالفین است، اگر بخواهد معجزات او از همۀ جهات به درخواست و مطابق میل مخالفین باشد هیچوقت ادعای نبوت او ثابت نمیشود. چون شاید دربعضی جهات مطابق میل آنها نباشد و یا اصلا او را قبول نکنند.
درخواست محال
5_ عبدالله بن أبیامیه گفت: ما میخواهیم خدا و ملائکه را دسته جمعی ببینیم و آنها بگویند که رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله جانشین ما هستند!
بعد رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله شواهد ذکر شده را بیان کرده و فرمودند: این از محالات است. زیرا پروردگار مثل مخلوقات نیست که برود و بیاید و آمدوشد در او معنا ندارد. اصلا در او حرکت و معاینه راه ندارد و شما درخواستی “محال” دارید.
تشبیه کردن خالق به مخلوق توسط مشرکین
بعضی از معجزات درخواستی از سوی مشرکین قریش، محال و ناممکن بود. به عنوان مثال درخواست رؤیت و دیدن خدا که محال است.
اگر خدا دیده شود، مخلوق است و دیده شدن صفت خالق نیست. این صفات برای بتهای ضعیف آنها محقق بود. بنابراین این درخواست نه تنها ناممکن بوده و هست بلکه اینگونه درخواستها نشان از بیفکری آنها است.
اینکه عرفا میگویند: آیا خدا این میز هست یا نه؟ و اگر نیست پس خدا حدّ میخورد! نشان از نفهمیدن توحید و بیمعرفت آنها در خداشناسی است. زیرا این پرسشها فقط دربارۀ مخلوق جا دارد و هیچیک از این صفات برای خدا معنا ندارد و خدا خالق این صفات است.
احتجاج پیامبرخدا صلّیاللهعلیهوآله در مقابل درخواست معجزه از سوی مشرکین
در کتاب احتجاج طبرسی از پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله نقل کرده که حضرت به عبدالله بن أبیامیه فرمودند:
تو به من گفتی که به خدا و ملائکه بگویم که پیش شما بیایند، درحالی که این درخواست هم غلط است! آیا تو باغهای وسیعی از انگور و غیر انگور نداری؟
عبدالله گفت: دارم!
حضرت فرمودند: مگر تو افرادی را نگذاشتی که معامله کنند؟
گفت: چبله! این کار را میکنم.
بعد حضرت فرمودند: اگر یکی از نمایندهها بخواهد چیزی را بفروشد ولی خریدار بگوید که من خود عبدالله را میخواهم و با او معامله میکنم آیا تو میروی؟
گفت: نه!
حضرت فرمودند: چطور چیزی را که بر خودت جایز نمیدانی، برای خدا روا میدانی؟!
من هم رسول خدا هستم و برای خدا تعیینتکلیف نکرده و او را امر و نهی نمیکنم.
بنابراین همینطور که معجزات پیامبران و اهلبیت علیهمالسلام به درخواست مردم نمیباشد، ما هم باید دقت داشته باشیم که در توسل و دعاهای خود نباید خدا را امر و نهی کنیم؛ زیرا در این صورت خدا و مالکیت او و فقر و نیازمندی خود را نفهمیدهایم و در راه اشتباه خواهیم بود!