- شرححال طبرانی
- آثار طبرانی
- مقبرۀ طبرانی
- معجم کبیر طبرانی و مقتل الحسین علیهالسلام
- امتیاز طبرانی و ارزش مقتلنویسی او
- بیان نسب ابوبکر از دیدگاه طبرانی
- نکاتی منفی از صاحب کتاب معجم کبیر
شرححال طبرانی
سلیمان بن احمد بن ایوب شامی طبرانی صاحب کتاب معجم الکبیر یکی از مشهورترین تاریخنگاران و پیشگامان در مقتلنویسی است. کنیۀ او ابوالقاسم است. بررسی شخصیت طبرانی در این درس به جهت نوشتن باب “مقتل الحسین” علیهالسلام است.
وی در سال ۲۶۰ق در طبریه شام “عکا” به دنیا آمد. وی در ۲۸ ذوالقعده سال ۳۶۰ق در سن 100 سالگی در اصفهان از دنیا رفت.
او در طبقه بندی صاحبان مقاتل بعد از ابن سعد و کتاب طبقات، بلاذری و انساب الأشراف، دینوری و اخبار الطوال و طبری در تاریخش قرار میگیرد.
البته این تقسیمبندی بنا بر سال فوت نویسندگان است. اما با دقت بیشتر، مورخین و مقتلنویسانی بودهاند که قبل از او و یا همزمان با او کتاب نوشتهاند. به علاوه سال فوت صاحبان کتب دیگر بعد از طبرانی میباشد.
آثار طبرانی
او از محدثان بزرگ اهلتسنن و صاحب تألیفاتی حدیثی از قبیل معجم الصغیر، معجم الکبیر، معجم الاوسط، دلائل النبوه و کتاب تفسیر میباشد.
وی برای کسب علم به سفرهای بسیاری از قبیل مصر، عراق، فارس، حجاز و شام سفر کرد. او در نهایت به اصفهان بازگشت و به مدت ۶۰ سال در آنجا زندگی کرد. طبرانی پس از ۳۳ سال تحقیق و مطالعه، باقی عمر خود را صرف تربیت شاگردانش کرد.
مقبرۀ صاحب معجم کبیر
طبرانی در اصفهان و در کوچه صاحب بن عباد در مقبرۀ تبردار که در بین اهالی اصفهان به اشتباه به عنوان محل دفن تبردار امیرالمؤمنین علیهالسلام شهرت یافته دفن شده است.
در آن مقبره افراد دیگری همچون حُمَمَه و صالح بن احمد بن حنبل نیز مدفون هستند.
معجم الکبیر و مقتل الحسین علیهالسلام
نویسنده در کتاب معجم الکبیر خود که کتابی تاریخی است به شرححال صحابۀ پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر اساس حروف الفبا میپردازد. او در حرف “ح” در رابطه با امام حسین علیهالسلام و مقتل ایشان مطالبی را بیان کرده است که عبارتاند از:
- پیشگویی شهادت امام حسین علیهالسلام به وسیله پیامبر صلیاللهعلیهوآله
- وقایع مرتبط با تربت امام حسین علیهالسلام
- کشته شدگان کربلا
- ذکر قاتلان سیدالشهدا علیهالسلام
- وقایع شگفت پس از شهادت أبیعبدالله علیهالسلام
- نقل بخشی از روایات امام حسین صلواتاللهعلیه به واسطۀ امام سجاد علیهالسلام
- ذکر ۱۵۰ روایت مسند در خصوص امام حسین علیهالسلام و مقتل کربلا
برخی قبول زحمت کرده و گزارشهای طبرانی در ارتباط با امام حسین علیهالسلام را در قالب مقتل الحسین طبرانی عرضه کردهاند. (1)
امتیاز طبرانی و ارزش مقتلنویسی او
- سفرهای علمی فراوان و کسب علم از عالمان متعدد
- تبعیت از سیرۀ محدثین و نقل روایات به صورت مسند
- تربیت شاگردانی چون ابونعیم اصفهانی
- نقل روایاتی در موضوع امیرالمؤمنین علیهالسلام؛ نقل این فضائل شگرف توسط طبرانی نشان از پیروی نکردن او از روش متعصبانۀ برخی عالمان اهلتسنن است.
مانند روایت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله که به حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمودند:
«کسی به خواستگاری تو آمده است که عالمترین و شکیباترین مردم و اولینِ مسلمان است.»
نقل این گونه روایات نشان میدهد که طبرانی از نواصب نیست.(2)
گرچه طبرانی از مخالفین است اما به سبب ناصبی نبودن، به اخبار وی توجه کرده و آنها را بررسی میکنیم. [اما این روش را در مورد نواصب عمل نکرده و منقولات آنها را مردود میدانیم.]
بیان نسب ابوبکر در معجم کبیر
طبرانی روایت مربوط به نسب ابوبکر را در معجم خود نقل کرده است. او این روایت را حَسَن میداند. در آن روایت نام ابوبکر، عبدالله بن عثمان بن عامر بن عمرو و نام مادر او سلمی بنت صخر بن عامر بن عمرو ذکر شده است. (3) این نسب نشان میدهد که ابوبکر فرزند پاک و حلالزادهای نبوده است. [ پدرش با برادرزاده خود ازدواج کرده و ابوبکر از این رابطه به دنیا آمده است.]
در کتاب اسد الغابه نوشتۀ ابن اثیر جزری آمده است که مادر ابوبکر، لیلا دختر صخر بن عامر بن کعب است. همچنین ابن اثیر در جای دیگر مینویسد: مادر او سلمی، دختر صخر بن عامر بن عمر است؛ وی در آخر اضافه میکند که به این نسل نباید اعتنایی کرد، چرا که در آن زمان اعراب با برادرزادۀ خود ازدواج نمیکردند. از همین رو این نسب نادرست است. اما طبرانی صاحب معجم الکبیر در مقام دفاع برنیامده که این نشان از پذیرش روایت نزد او است.
نکاتی منفی از صاحب کتاب معجم کبیر
- سنی بودن؛
- نقل روایاتی در مدح خلفا
این شرححالی از طبرانی مورخ و مؤلف معجم الکبیر از بزرگترین عالمان اهلتسنن بود. در این درس به امتیازات و نقاط روشن و تاریک شخصیت او به جهت اعتبار در بحث مقتلشناسی پرداختیم.
پانوشت:
- محمد شجاع ضیف الله و همچنین آقای سید عبدالعزیز طباطبایی در کتاب الحسین و السنة این کار را کردهاند.
- نواصب کسانی هستند که سبّ امیرالمؤمنین علیهالسلام دارند که از اسلام خارج می شوند. این عمل سبب میشود که خون آنها هدر باشد و اگر تشنه هم بودند، نباید به آنها آب داده شود.
- طبرانی، معجم الکبیر، ج1 صفحه ۵۱