- شرححال واقدی
- آثار واقدی
- نکاتی منفی در شخصیت واقدی مقتلنویس مشهور
- نکاتی مثبت در شرححال واقدی
- مذهب و عقیدۀ واقدی مقتلنویس بزرگ
محمد بن عمر واقدی تاریخنگار و مقتلنویس صدر اسلام در قرن دوم و سوم میزیسته و از موالیان محسوب میشود.(1)
واقدی صاحب کتب فراوان و شرححال خاصی است. در شخصیت او سخن بسیار است اما ما در این مجال تنها به مسائل مربوط به کتاب مقتل الحسین علیهالسلام از آثار وی خواهیم پرداخت.
شرححال واقدی
واقدی متولد مدینه است. از تعداد آثاری که از وی به ما رسیده است معلوم است که او فردی با استعداد بوده است. نقل است که واقدی در هنگام مرگ، حدود ۱۲۰ شتر بار، اثر نوشتاری از خود بر جای گذاشت.
در شرححال او مینویسند: واقدی برای تألیفات خود از غلامان خود نیز کمک میگرفت و حدود ۶۰۰ غلام در تحقیقاتش او را یاری میکردند.
مرحوم آقا بزرگ در جلد 20 کتاب الذریعۀ خود، شصت مقتل نام میبرند که بیش از نیمی از آنها مربوطه به مقتل الحسین علیهالسلام است و بخشی از آن آثار، کتب واقدی است که به دست ما نرسیده است.
ارتباط ما با این نویسنده مشهور و مقتل او اکثراً از طریق شاگرد و منشی وی ابن سعد صاحب کتاب طبقات الکبری است.
آثار واقدی
- کتابی در احوالات اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآله؛
- کتابی در احوالات تابعین؛
- کتابی در احوالات جنگ جمل؛
سید رضی و شیخ طوسی در کتاب خود از این مصدر استفاده کرده و برخی از خُطَب را در کتاب خود آوردهاند.
یکی از امتیازات واقدی در سیر نوشتاری خویش این بوده که در نقل اخبار جنگها سعی داشته که به مکان وقوع جنگ برود و آن فضا را حس کند. از همین رو در وصفش می گویند: واقدی متخصص جنگها، سِیَر، اختلاف احادیث و احکام بوده است. - کتاب مولد الحسن و مولد الحسین علیهماالسلام؛
- کتاب مقتل الحسین علیهالسلام؛
- کتاب تاریخ الکبری.
نکاتی مثبت در شخصیت واقدی مقتلنویس مشهور
- نوشتن کتاب مولد الحسن علیهالسلام، مولد الحسین علیهالسلام و مقتل الحسین علیهالسلام؛
این آثار نشان از توجه وی به اهلالبیت علیهمالسلام است. - نقل معجزاتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام و شمشیر ایشان؛
او دارد که این شمشیر مانند عصای حضرت موسی بوده، سخن میگفته و کوتاه و بلند میشده است. - نقل مرحوم سید رضی و شیخ مفید در الجمل از کتاب او؛
مبنای ما در پذیرش روایات، قبول منقولات ثقات در صورت عدم مخالفت با آیات و روایات است. در رابطه با روایات راویان غیرامامی نیز باید صحت و مردود بودن آنها بررسی شود.
بنابراین دیدگاه ما نسبت به کتب اهلتسنن، رد نکردن آنها در عین دقّت و بررسی عالمانه است که با تأیید قرائن، آن ها را میپذیریم؛ همچنان که دیدگاه ما نسبت به انجیل و تورات است. - شیعه دانستن وی توسط برخی علمای شیعه و اهل تسنن؛(2)
گزارشهایی مؤید شیعه بودن واقدی در آثار او است و میتوان مطالب مخالف عقائد شیعه در آثار او را بر تقیه حمل کرد. - تتبع فراوان واقدی در مباحث علمی؛
کیفیت کتب مغازیِ و مقتل او شاهد بر مدعای ما است.
. - دوری او از شعوبی و اهل تصرف و اهل تعصب بودن؛
از همین رو مطالبی همچون فرار خلفای غاصب در جنگ احد را نقل کرده و انصاف او، توجه ما را به منقولات او جلب میکند.
نکاتی منفی در شرححال واقدی
- ارتباط با برامکه؛
در داستانی آوردهاند که هارون الرشید با یحیی برمکی به مدینه آمد. در آن زمان مردم مدینه در ورع و عبادت و تقوا از مردم مکه پیشی گرفته بودند. هارون قصد آشنایی با مکانهای معنوی مدینه را داشت. به او خبر رسید که در این شهر محمد بن واقدی، آشنا به مکانهای معنوی است و هارون نیز واقدی را فراخواند تا در این گردش او را راهنمایی کند.
آنها به سمت مکانهای مذهبی رفتند و هارون در آن مکانها به عبادت میپرداخت. او آنقدر عبادت میکرد تا در نگاه محمد بن یحیی که چهرهای مذهبی بود، چهرۀ موجهی پیدا کند و با نقل او برای دیگران، شخصیت خوبی از هارون در ذهن مردم ترسیم شود.
از همانجا یحیی برمکی با واقدی آشنا شد و در نقلی آمده است که واقدی برای پرداخت قرض خود به بغداد رفت و آنجا یحیی برمکی مشکل او را حل کرد و او را بر منصب قضاوت نشاند. همین امر سبب ارتباط واقدی با برامکه گشت. پس از آن نیز اندک اندک زمینۀ ارتباط با دستگاه حکومتی ظالم عباسی نیز برایش فراهم گشت. - حضور در دستگاه حکومتی بنی العباس؛
- احترام به خلفا؛
وی در مواضع گوناگون نسبت به خلفای غاصب ابراز احترام نموده که نشان از مذهب تسنن او دارد. - شیعه نبودن او از دیدگاه شیخ طوسی و سید شرفالدین؛
همین که شیخ طوسی و صاحب المراجات، نام واقدی را در زمره شیعیان در آثار خود ذکر نکردهاند، نشان از سنی دانستن او در نظر ایشان است.
مذهب و عقیدۀ واقدی مقتلنویس بزرگ
در مقدمۀ مستر جونس بر کتاب مغازی دو دلیل برای تشیع این مقتلنویس بزرگ ذکر شده است. اول اینکه او کتاب مولد الحسن و مولد الحسین علیهماالسلام را نوشته است. دلیل دوم هم نظر ابن ندیم است که او را شیعه دانسته؛ ولی عبارت ابن ندیم این است که مینویسد:
آن چه بررسی ها نشان میدهد این است که ابن ندیم نظرش را از دیگران نگرفته و تنها دلیل او، برداشت خودش از کتب واقدی است که ادعا می کند این نوشته ها دلیل بر شیعه بودن او میباشد.
«کان یتشیع یلزم التقیه»
البته در ادامه آورده است که مذهبش نیکو بوده است.
اما باید بدانیم که سنیهای آن عصر در کنار ارادت به اهلبیت علیهمالسلام، خلفای غاصب را نیز قبول داشتهاند.
بنابراین استناد عدهای چون ابن ندیم که تنها به دلیل کتب واقدی، وی را شیعه میدانند، غلط است؛ چراکه اهلتسنن نیز در آن روزگار به اهلبیت علیهمالسلام اظهار محبت میکردند.
در سخن آخر باید گفت که علاوه بر فراوانی شواهد سنی بودن وی، متن کتب او نیز با کتب اهلتسنن سازگاری دارد.
گزارشهای ابن سعد و طبری از واقدی و کتب و مقتل وی فراوان است. همچنین شیخ مفید در کتاب الجمل و سید رضی در خطبه امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز از این کتاب روایاتی نقل کردهاند.
گزارشهای او از افراد گوناگونی نقل شده است؛ گاهی از هشام بن کلبی به أبیمخنف میرسد و گاهی در انتها به وی ختم میشود.
پانوشت:
1. موالیان کسانی هستند که در جنگها اسیر و برده میشدند و گاهی مولای آنها به علت هوش و استعداد زیاد برده، آنها را آزاد میکردند. آنان نیز در زمینههای علمی تلاش و تألیفاتی رقم میزدند که حتی در اصحاب اهلبیت علیهمالسلام مانند زراره نیز مشاهده میشود.
2. ابن ندیم