زندگی پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام همراه با زهد و بیرغبتی به مال دنیا بود. اما این بدان معنا نبود که ایشان هیچ بهرهای از دنیا نبرند. امیرالمؤمنین علیهالسلام اموال فراوانی داشتند، اما آن را برای فقرا و نیازمندان هزینه میکردند. به علاوه کارگزاران حکومت ایشان نیز ملزم به رعایت حال ضعیفترین اقشار جامعه بودند.
دربارۀ زهد اهلبیت علیهمالسلام با این عناوین آشنا میشوید:
- توبیخ یک مسئول به دست امیرالمؤمنین علیهالسلام
- مروارید آبدار و برکت نان امام سجاد علیهالسلام
- بیرغبتی امیرالمؤمنین علیهالسلام به دنیا و زهد اهلبیت علیهمالسلام
- زهد رسولخدا و حضرت زهرا سلاماللهعلیهما با وجود بهرهمندی از ثروت باغ فدک
- فدک هدیۀ پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله به حضرت زهرا سلاماللهعلیها
- دستگیری مستمندان توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام
توبیخ یک مسئول به دست امیرالمؤمنین علیهالسلام
در نامۀ امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه به عثمان بن حُنیف که از سوی آن حضرت والی بصره بود، آمده است:
ای عثمان بن حنیف! شنیدهام به مهمانی یکی از ثروتمندان بصره رفتهای! غذاهای رنگارنگ بر سر سفرۀ او بوده، فقط ثروتمندان دعوت شده بودند و سفرۀ او از وجود فقرا و کسانی که گرسنه هستند، خالی بوده!
توبیخ عثمان بن حُنیف توسط امیرالمومنین علیه السلام
به چه حقی به آنجا رفتی؟! اصلا گمان نمیکردم که در چنین مجلسی شرکت کنی!
معنای فرمایش حضرت این است که اگر کسی فهم دین داشته باشد، نباید وارد چنین مجالسی شود.
[اگر امثال این جریانات که شاهدی بر زهد و بیرغبتی اهلبیت علیهمالسلام به دنیا است برای مردم واضح و روشن بیان شود، خواهیم دید که هیچ ثروتمندی نیست که بگوید من به دین خدا عمل کردهام!]
در ادامه زهد یا همان بیرغبتی به دنیا را در زندگی امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه میبینیم؛ آنجا که میفرمایند:
من که امام تو هستم، به دو لباس کهنه اکتفا کرده و حتی یک عبای کهنه را هم ذخیره نکردهام! من به دو قرص نان قناعت کرده [که یکی را سَحر و یکی را افطار میخورم] و با احتمال اینکه در گوشهای از کشور اسلام، یک نفر گرسنه باشد، منِ علی بن أبیطالب خود را سیر نمیکنم و همیشه گرسنه هستم. (1)
مروارید آبدار و برکت نان امام سجاد علیهالسلام
جلوۀ دیگر زهد و بیرغبتی به دنیا، همان خوراک عزیزان خدا است که وقتی سائل خدمت امام سجاد صلواتاللهعلیه آمد و درخواست درهم و دینار کرد، حضرت به او فرمودند: درهم و دینار ندارم و تنها این دو قرص نان جو را دارم!
وقتی طرف نانها را گرفت، حس کرد که نانها خیلی خشک و سفت هستند و متحیر ماند که با آنها چه کند!
حضرت به او فرمودند: برو؛ خداوند به تو برکت میدهد. آن شخص از نزد حضرت رفت و در مسیر راه به ماهی فروشی رسید. از او تقاضا کرد که یک قرص نان را با یک ماهی معاوضه کند.
ماهی فروش پیشنهاد او را پذیرفت و نان را گرفت و یک ماهی به او داد. فقیر در ادامۀ مسیر قرص نان دیگر را نیز با مقداری نمک معاوضه کرد و به خانه آمد.
ماهی را به همسرش داد. هنگامی که زن، شکم آن ماهی را شکافت دید در شکم آن، دو عدد مروارید آبدار است.
در همان لحظه بود که آن دو نفر که نانها را گرفته بودند به در خانۀ فقیر آمدند و نانها رو به او دادند و گفتند: ما هر چه کردیم نتوانستیم این نانها را بخوریم! ماهی و نمک برای خودت؛ بیا و این نانها را نیز بگیر!
چندی بعد فرستادۀ امام سجاد صلواتاللهعلیه از راه رسید و گفت: نانهای ما را برگردان! گرچه ما چیزی را که به کسی دادیم پس نمیگیریم، اما چه کنیم که تو این نان را نمیتوانی بخوری و اسراف میشود. (2)
بیرغبتی امیرالمؤمنین علیهالسلام به دنیا و زهد اهلبیت علیهمالسلام
نمونۀ سوم از زهد اهلبیت علیهمالسلام به دنیا، داستانی از امیرالمؤمنین علیهالسلام است.
نان سر سفرۀ امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه همان نان خشک جوینی بود که ابن أبیرافع دربارۀ آن میگوید: در روز عیدی به حضور امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه وارد شدم و دیدم کیسۀ مهرومومشدهای را نزد ایشان آوردند. هنـگامی که آن را گشودند، درون آن چند نان جـوی خشک و بههمچسبیده بود! حضرت جلو آمدند و از آن نان خوردند.
ابن أبیرافع میگوید: به حضرت گفتم: یا امیرالمومنین! چرا چنین نان خشک و سختی را در کیسه قرار داده و آن را مهروموم میکنید؟
حضرت فرمودند: میترسم این دو فرزندم [شاید اشاره به امام حسن و امام حسین صلواتاللهعلیهما باشد] روغن یا خورشتی بر آن بیافـزاینـد! (3)
زهد رسولخدا و حضرت زهرا سلاماللهعلیهما با وجود بهرهمندی از ثروت فدک
رسولخدا صلیاللهعلیهوآله در عین حالی که از ثروتمندترین مردم بودند، فقیرانه زندگی میکردند.
این معنی صحیح از واژۀ “زهد” و بیرغبتی به دنیا است که در جایجای زندگی پیامبر و امیرالمؤمنین و دیگر اهلبیت علیهمالسلام به چشم میخورد.
به عنوان نمونه زمینهایی که بدون جنگ به تصرف لشکر اسلام درآید، ملک خاص رسولخدا صلیاللهعلیهوآله است. مانند خیبر و زمینهای اطراف آن، ازجمله فدک. (4)
درآمد سالیانۀ باغهای فدک را در بعضی منابع تا هفتاد هزار و بعضی نیز تا هشتاد یا صدوبیست هزار سکۀ طلا نوشتهاند. (5)
تمام این درآمد برای رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله بود. به علاوه در اطراف مدینه باغهایی بود که انصار به آن حضرت بخشیده بودند.
مثلا مردی یهودی مسلمان شد و پنچ باغ در بیرون مدینه داشت. او هنگامی که جنگ احد پیش آمد، در لشکر اسلام بود و به جنگ کفار رفت و گفته بود که اگر من در جنگ کشته شدم، تمام این باغها برای رسولخدا صلیاللهعلیهوآله است. او رفت و شهید شد و آنت باغها که خیلی عظیم و با ارزش بودند همه به آن حضرت رسید.
ولی با وجود اینچنین ثروتی، وضعیت زندگی رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله تغییر نمیکرد. گاهی زنان آن حضرت میگفتند: شما که این همه ثروت دارید، مقدار بیشتری را خرج ما کنید! ولی رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله چنین نمیکردند و غذایی خشن داشتند.
ایشان در پاسخ به همسران خود فرمودند: من اینگونه زندگی میکنم! اگر میخواهید همسر پیامبر باشید، باید با این وضعیت بسازید.
همیشه گفتیم که مقامات پیامبر و اهلبیت صلواتاللهعلیهم و زندگی ایشان با زندگی رایج عموم مردم متفاوت است. مردم بر اساس مصلحتهای دنیوی خود برنامهریزی میکنند و سیاستمداران دنیا به فکر بقای حکومت خود هستند، حال به هر روشی که باشد. اما جانشینان الهی فقط به فکر اجرای حق و اطاعت پروردگار هستند.
سیرۀ اهلبیت علیهمالسلام
سیرۀ اهلبیت علیهمالسلام این است که در سطح پایینترین افراد آن روز زندگی میکردند و زهد حضرت مهدی صلواتاللهعلیه نیز همانند سایر امامان است. ایشان وقتی ظهور میکنند در سطح پایینترین طبقۀ جامعه زندگی میکنند. (6) این روش برای مردم خیلی تاثیرگذار است و ما باید سیرۀ ایشان را به خوبی بشناسیم.
فدک هدیۀ پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله به حضرت زهرا سلاماللهعلیها
وقتی که رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله فدک را به حضرت زهرا سلاماللهعلیها بخشیدند، کارگزاران حضرت زهرا سلاماللهعلیها در آنجا کار میکردند. فدک رسما چهار سال رسماً در اختیار حضرت زهرا صلواتاللهعلیها بود.
آنچه مهم است این است که فدک ارث آن حضرت نبود! بلکه بخششی در زمان حیات رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله به حضرت زهرا سلاماللهعلیها بود.
تنها کسانی که مسألۀ ارث را مطرح کردند ابوبکر و دخترش عایشه بودند. اگر میبینیم در خطبۀ فدکیه آن حضرت با فرض ارث بودن فدک نیز پاسخ کوبنده به ایشان میدهند از باب جٰادِلهُم بِالَّتی هِیَ أحسَن(7) و الزام خصم بوده است؛ یعنی میخواهند بگویند: بر فرض اینکه فدک ارث باشد، چرا نباید این مال را از پدر به ارث ببرم؟! (8)
بنابراین سیرۀ رسولخدا و امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیهماوآلهما اینگونه بود و گاهی که انسان غذاهایی که اهلبیت سلاماللهعلیهم میخوردند را به یاد میآورد، واقعاً متعجّب میشود!
تا زمانی که فدک در دست حضرت زهرا سلاماللهعلیها بود، همۀ درآمد آن خرج مسلمانان میشد و در آن چهار سال هیچ چیز به وسایل خانۀ آن حضرت اضافه نشد!
این خاندان اینگونه هستند و در عین حالی که دستشان میرسید، دنبال دنیاطلبی نبوده و نیستند!
دستگیری مستمندان توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام
پنجمین نمونه از زهد اهلبیت علیهمالسلام:
امیرالمومنین صلواتاللهعلیه هر مکانی رابه نیت رسیدن به آب حفر می کردند قطعا به آب می رسید، و همه می دانیم که آب در عربستان خشک وسوزان مهم ترین ثروت بود.
با این حال، حاضر به فروش یا استفاده از درآمد آن چاه نبودند و تمام چاههای آبی که حفر میکردند، عامالمنفعه بود و خود حضرت زندگی فقیرانهای داشتند.
در روایتی آمده است که حضرت چاهی کندند و به آب رسیدند؛ قنبر خوشحال شد و حضرت به او فرمودند: چه داری تا بخوریم؟
قنبر مقداری حلوا آورد و حضرت تناول نموده و فرمودند: لعنت بر آن کسی که شکمش را از حرام سیر کند، در حالی که به راحتی و با اندک طعامی سیر میشود. سپس حضرت آن چاه را وقف کردند. (9)
اغلب اوقات که غنائمی از جنگ نصیب امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه میشد، ایشان آن را میان فقرا تقسیم میکردند که این هم نشان از بیرغبتی و زهد ایشان به دنیا است.
همانطور که رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله آن پنج باغی را که یهودی تازه مسلمان شده به ایشان داده بود، میان فقرای قریش تقسیم کردند. این زمینها تنها چیزی بود که خلفا نتوانستند آن را بگیرند! ولی فدک و قلعههای خیبر و زمینهای دیگر را غصب کردند.
اگر این پنچ باغ را نیز غصب میکردند، با قریش طرف بودند و قطعاً آنان به مخالفت با خلفای غاصب برمیخاستند و حکومت غاصبان فدک از بین میرفت.
اعتراف غیرمسلمانان به فضیلت اهلبیت علیهمالسلام
ائمه سلاماللهعلیهم اینگونه زندگی میکردند که نویسندۀ مسیحی، جرداق و دیگرانی همچون پروفسور سلامه، چند هزار بیت در مدح و ثنای ایشان سرودهاند! تمام اینها به دلیل روش الهی و زهد و بیرغبتی ایشان به دنیا و امور مادی بوده است!
تا جایی که وقتی از پروفسور سلامه میپرسند: شما شیعهاید؟ در پاسخ میگوید: من مسیحی هستم؛ ولی بر اساس جستجو و تحقیقی که در سیرۀ علوی سلاماللهعلیه داشتم، شیفتۀ ایشان شدهام! (10)
پانوشت:
(۱) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۳ ص۴۷۳
(2) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۶ ص۲۰
(3) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۱ ص۱۴۷
(4) حشر/۶؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۰جلدی، ج۶ ص۳۷۲
(5) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۲۹ ص۱۲۰
(6) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲ ص۳۴۰
(7) نحل/۱۲۵
(8) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۲۹ ص۲۲۲ و۲۳۴ و۲۷۶
(9) نمونهای از وقف چاه توسط امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۳۰جلدی، ج۱۳ ص۳۰۳ و ج۱۹ ص۱۸۶
(10) کریمخانی، علی علیهالسلام فراسوی ادیان، ص۱۵؛ دکتر نوری، مولای جاودانه ادیان در اندیشه شاعر مسیحی، پولس سلامه.