محمد بن ابوبکر، شیعه و دست پروردۀ امیرالمؤمنین علیهالسلام بود. او در نامهای به معاویه، فضائل آن حضرت را بازگو کرده و معاویه و پدرش را بخاطر پلیدیها و خیانتهایشان سرزنش میکند. اما نکتۀ خواندنیِ این نامه، پاسخ معاویه به محمد بن أبیبکر است که خود را در دشمنی با امیرالمؤمنین علیهالسلام، پیرو و دنبالهروی أبیبکر میداند!
متن این نامه را که در جلد اول کتاب احتجاج نوشتۀ طبرسی صفحۀ 434 آمده، خوانده و بررسی میکنیم:
فهرست مطالب:
متن نامۀ تند محمد بن أبیبکر به معاویه
كتب محمد بن ابی بكر إلى معاويه احتجاجاً عليه :
- بسم الله الرّحمن الرّحیم؛
مِن محمد بن أبیبکر إلی الغاوی معاویه بن صخر سلام الله علی أهل طاعة الله ممن هو أهل دین الله و أهل ولایة الله
أما بعد فإن الله بجلاله و سلطانه خلق خلقاً بلا عبثَ منه و لا ضعف به فی قوةٍ و لکنّه خلقهم عبیداً فمنهم شقیٌّ و سعید و غویٌّ و رشیدٌ ثم اختارهم علی علم منه و اصطفی و انتجب منهم محمدا صلی الله علیه وآله و اصطفاه لرسالته و ائتَمَنَه علی وحیه فدعا إلی سبیل ربه بالحکمة و الموعظة الحسنة
فکان أول من أجاب و أناب و أسلم و سلم أخوه و ابن عمه علی بن أبی طالب علیه السلام فصدّقه بالغیب المکتوم و آثره علی کل حمیم و وَقاهُ من کلِ مکروهٍ و واسَاهُ بنفسه فی کلّ خوف و قد رأیتک تساویه و أنت أنت و هو هو . المبرز و السابق فی کل خیر
و أنت اللعین ابن اللعین لم تزل أنت و أبوک تبغضان و تبغیان فی دین الله الغوائل و تجتهدان علی إطفاء نور الله تجمعان الجموع علی ذلک و تبذلان فیه الاموال و تحالفان علیه القبائل علی ذلک .
مات أبوک و علیه خلّفته أنتَ فکیف لک الویل تعدل عن علی ؟! و هو وارث علم رسول الله و وصیّه و اول الناس له اتباعا و آخرهم به عهدا و أنت عدوه و ابن عدوّه فتمتّع بباطلک ما استطعت ! و تبدّد بابن العاص فی غوایتک فکان أجلک قد انقضی و کیدک قد وَهی ثم تستبین لک لمن تکون العاقبة العلیا و السلام علی من اتبع الهدی .
فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام در نامۀ محمد بن أبیبکر
برخی از نکاتی که در نامۀ محمد بن أبیبکر به چشم میخورد:
- محمد بن ابوبکر در این نامه، به معاویه سلام نمیکند! چون او را مسلمان نمیداند. محمد تنها به اهل طاعت الله سلام میکند.
- از فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام، اسلام آوردن ایشان را بیان میکند که آن حضرت نخستین مسلمان بودند.
- امیرالمؤمنین علیهالسلام، پیامبرخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله را از هر گزندی محافظت میکردند.
- معاویه! تو حق نداری خودت را با شخصیتی چون امیرالمؤمنین علیهالسلام، با آن همه فضائل، مقایسه کنی! تو معاویه هستی!
- محمد بن أبیبکر در این نامه میگوید: ای معاویه! تو و پدر ملعونت همواره برای اسلام اهل خیانت و کارشکنی بودید!
- معاویه! تو در باطل خودت همراه با عمروعاص خوش باش که تاریخ انقضای نیرنگت سر رسیده است!
این نامۀ محمد بن أبیبکر به معاویه بود که با لحنی تند و اعتراض آمیز از جنایات و خیانتهای فاجعه بار معاویه و پدرش ابوسفیان سخن گفته است. اما معاویه هم بیکار ننشسته و جواب محمد را میدهد.
منتها چون جوابی نسبت به اعمال خود ندارد، از ابوبکر مایه میگذارد که هم پدر محمد بوده و هم جنبه رهبری شرعی در دشمنی با امیرالمؤمنین علیهالسلام و پیروی از سیره عمر و ابوبکر برای معاویه دارد.
پاسخ معاویه به نامۀ محمد بن أبیبکر
- فاجابه معاویه هذا إلی الزاری (1) علی أبیه محمد بن ابی بکر سلام علی أهل طاعة الله اما بعد فقد أتانی کتابک تذکر فیه ما الله أهله فی قدرته و سلطانه مع کلام ألفته و رصفته لرأیک فیه (2)
و ذکرت حقَّ علیّ و قدیمِ سوابقه و قرابته من رسول الله و نُصرته و مواساته إیاه فی کل خوف و هول و تفضیلک علیّاً و عیبک لی بفضل غیرک لا بفضلک!
فالحمد لله ألذی صرف ذلک عنک و جعله لغیرک و قد کُنّا و أبوک معنا فی زمن نبینا نَری حقّ علی لازماً لنا و سبقه مُبَرِّزاً علینا فلمّا اختار الله لنبیه ما عنده و أتمّ له ما وعده قبضه الله إلیه و کان أبوک و فاروقه أول من إبتَزَّهُ (3) و خالفه علی ذلک و اتّفقا ثم دعواه علی أنفسهما فأبطأ علیهما فهَمَّا به الهمومَ و أرادا به العظیمَ فبایَعَ و سلم لأمرهما لا یشرکانه فی أمرهما و لا یطلعانه علی سرّهما حتی قضی الله من أمرهما ما قضی ثم قام بعدهما ثالثهما یهدی بهداهما و یَسیرُ بِسیرتهما فعَتَبَه [ فَعِبْتَهُ ] أنتَ و صاحبُک حتی طمع فیه الأقاصی من أهل المعاصی حتی بلغتما منه مناکما و کان أبوک مهد مهاده فإن یک ما نحن فیه صوابا ، فأبوک أوَّلُهُ و إن یَکُ جَوراً فأبوک سَنَّهُ و نحن شرکائه و بهذا إقتَدَینا و لو لا ما سبقنا إلیه أبوک ما خالفنا علیا و لسلّمنا له و لکنّا رأینا أباک فعل ذلک فأخذنا بمثاله فَعِب أباکَ أو دَعهُ و السلام علی من تاب و أناب.
باز کردن راه مخالفت معاویه با امیرالمؤمنین علیهالسلام توسط أبوبکر
مطالب عجیبی در جواب نامه از سوی معاویه آمد که به طرز اقرار و اعتراف گونه بود:
- معاویه نوشت که این نامه من برای کسی است که بر پدرش نکوهشگر و سرزنشگر است. یعنی اشکال تو و نقد تو، متوجه پدرت ابوبکر است نه من معاویه!
- ای محمد بن ابوبکر؛ تو در نامهات مرا سرزنش کردی. اما به وسیله بیان فضائل علی بن أبیطالب علیهالسلام و از قرابت او و نصرتش به رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله بحث کردی.
تو از من عیب گرفتی با فضل دیگری و از خوبیهای علی بن أبیطالب علیهالسلام مایه گذاشتی و من را پایین آوردی! - ما و پدرت ابوبکر در زمان رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله بودیم و در آن زمان حق علی بن أبیطالب علیهالسلام را بر خود لازم میدانستیم و به فضیلت او بر خود اعتراف داشتیم.
- اما پس از قبض روح پیامبرخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله، اولین کسانی که حق علی بن أبیطالب علیهالسلام را گرفتند، پدرت ابوبکر و عمر بن خطاب بودند. پدر خودت، اولین مخالف وی بود. این دو با هم متحد شدند که مردم را به بیعت خود مجبور کنند و کسی را با خود شریک نکردند.
- عثمان نیز سومین نفری بود که این روش خلفا را پیش گرفت. بعد تو شروع به عیب گرفتن از عثمان کردی؛ وحال آنکه کسی که بستر حکومت عثمان را چیده بود، پدر تو ابوبکر بود. اگر این ظلم است، پدر تو سر سلسلۀ این ظلم و ستم است.
- ما فقط با پدر تو شریک شدیم و به او اقتدا کردیم. اگر ابوبکر این راه را آغاز نمیکرد، ما در برابر علی بن أبیطالب علیهالسلام تسلیم بودیم.
محمد بن أبیبکر، فرزند أبیبکر یا فرزند امیرالمؤمنین علیهالسلام؟!
ناگفته پیدا است که سخن انتقادی محمد بن أبیبکر کاملا متین است. معاویه نیز آن مطالب را انکار نکرد. اما معاویه چون جوابی برای گفتن نداشت، تنها طعنه و کنایه میزد و مانند اعراب جاهلیت، این جریان را تعصّبی کرد. آنجا که گفت: تو داری از پدرت عیب میگیری!
از پاسخ محمد بن أبیبکر پیدا است که او نسبت به پدرش تعصب ندارد و پذیرفته که همین عیب و ایرادها متوجه او نیز هست!
محمد هیچگاه راه پدرش ابوبکر را دنبال نکرد. چون شیعه و مطیع و دنباله روی محض امیرالمؤمنین علیهالسلام بود. خود حضرت امیر علیهالسلام نیز در این باره فرمودند: بگویید محمد پسر علی!
او یک شیعه واقعی بود. تمام نامۀ محمد، فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام بود.
آری! تمام کلام همین است و جز این نیست!
پانوشت:
- زرى عليه عمله: عابه عليه
- رصف الحجارة: ضم بعضها الى بعض
- ابتزَّ منه الشيء: إستَلَبَهُ قَهراً