برخی اصطلاحات رایج در مهدویت، اصطلاحات و واژههای نادرستی است که نه تنها در روایات اهل بیت علیهمالسلام نیامده بلکه در برخی موارد با عقاید شیعی نیز تنافی دارد. در این مقاله به بررسی این غلطهای مشهور یعنی: غیبت کبری و صغری و نایب یا نواب امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه خواهیم پرداخت.
«سلسله جلسات بررسی مختصات ظهور امام عصر عجلاللّٰهتعالیفرجه»
آنچه در این مقاله میخوانید:
- دوران غیبت (دوران تحیّر و گمراهی)
- غلطهای مشهور (غیبت صغری و کبری و نواب اربعه)
- ولادت امام زمان علیهالسلام در سختترین دوران خفقان
- تکاپوی سردمداران سقیفه برای نابودی امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه
- تشرف به محضر امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه در عصر غیبت
- لزوم وضوح مسئلۀ امامت و شخص امام
- نقش وکلای معصومین علیهمالسلام در معرفی حجت بعدی
- مدعیان دروغینِ مشاهده و نیابت
دوران غیبت (دوران تحیّر و گمراهی)
مدعیان دروغین مشاهده و نیابت از امام عصر عجلاللّٰهتعالیفرجه روایتی را از جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا صلّیاللّٰهعلیهوآله نقل میکنند که آن حضرت فرمودند: «الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً یَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَ حَیْرَةٌ تَضِلُّ فِیهَا الْأُمَمُ» (۱)
مهدی علیهالسلام از اولاد من است؛ نام و کنیۀ او مانند من خواهد بود؛ او شبیهترین مردم به من در اخلاق و شمایل است؛ او دارای غیبتی است که امتهای آن دوران به تحیر و گمراهی میافتند.
دو نکته تکان دهنده و اساسی در این روایت وجود دارد:
اول اینکه امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه غایب میشوند و مردم به ایشان دسترسی ندارند؛
نکته دوم اینکه امتهای دوران غیبت دربارۀ آن حضرت امتحان شده و بسیاری از آنان مبتلا به تحیر و گمراهی خواهند شد.
غلطهای مشهور (غیبت صغری و کبری و نواب اربعه)
عباراتی از قبیل غیبت صغری و کبری درست نیست و آنچه در روایت از لفظ معصومین علیهمالسلام رسیده «غیبت تامه» و «غیبت غیرتامه» است.
اینکه میگویند «غیبت صغری» و «غیبت کبری» باعث شده افراد شیادی که ادعای مهدویت دارند بگویند: ما در زمان ظهور صغری هستیم و به زمان ظهور کبری که زمان امام زمان علیهالسلام است خواهیم رسید!
اما در روایت از لفظ غیبت تامه استفاده شده است مانند: «… فَالْغَیْبَةُ التَّامَّةُ هِیَ الَّتِی وَقَعَتْ بَعْدَ السَّمُرِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ» (۲) یا «… فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَیْبَةُ التَّامَّةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ» (۳)
نواب اربعه
مطلب دیگر اینکه آن چهار بزرگواری که قبل از شروع غیبت تامه به عنوان رابط بین حضرت و شیعیان انتخاب شدند سفیر و وکیل بودند نه نائب امام. ایشان حق فتوی نداشته و مفتی نبودند و در عین حالی که مؤمن و شاخص در علم و تقوا بودند هرگز فتوا ندادند.
قبل از این چهار بزرگوار نیز بعضی افراد وکیل امام حسن عسکری علیهالسلام و معتمد آن حضرت بودند؛ ولی صرفاً وکالت داشته و سفیر بودند و نامهها را از شیعیان میگرفتند و پاسخنامه را به ایشان برمیگرداندند.
هرگاه از دست ایشان نامهای گرفته میشد همه میدانستند که این نامه از طرف امام زمان علیهالسلام است. همچنین خط امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه با خط امام حسن عسکری علیهالسلام یک شکل بود. حتی دواتی که امام حسن عسکری علیهالسلام از آن استفاده میکردند خاص بود و کسی فرمول آن را نمیدانست. امام زمان علیهالسلام نیز با همان دوات مینوشتند و انشای خاص نامه مینوشتند. (۴)
پس این چهار بزرگوار فقط سفیر بودند و کار اصلی را امثال مرحوم کلینی و مرحوم صدوق رضواناللّٰهتعالیعلیهما کردند که سالیان متمادی زحمت کشیده و کتبی گرانسنگ تألیف کردند.
مرحوم صدوق رضواناللّٰهتعالیعلیه سیصد جلد کتاب نوشت و مرحوم کلینی رضواناللّٰهتعالیعلیه بیست سال زحمت کشید تا کتاب ارزشمند «کافی» را جمعآوری کند. (۵)
اگر بنا بود که مرحوم کلینی و مرحوم صدوق رضواناللّٰهتعالیعلیهما نیز سفیر باشند دیگر زمانی برای نوشتن کتابهایشان نداشتند.
ولادت امام زمان علیهالسلام در دوران خفقان
هنگامی که امام زمان علیهالسلام متولد شدند امام حسن عسکری علیهالسلام نمیتوانستند ایشان را معرفی کنند؛ زیرا سبب میشد که دشمن برای ایشان ایجاد مزاحمت کند. اگر حدس و گمانی بر تولد آن حضرت داشتند قطعاً به خانه امام حمله میکردند. دشمنان عیون و جاسوسهایی گذشته بودند که اگر زنی از متعلقات بیت امام آثار حمل داشته باشد به دشمن خبر دهند.
در جریان تشییع جنازه امام حسن عسکری علیهالسلام نیز امام زمان علیهالسلام خود را نشان دادند و دست جعفر را کشیده و فرمودند:
«تَأَخَّرْ یَا عَمِّ فَأَنَا أَحَقُّ بِالصَّلَاةِ عَلَی أَبِی!»
عمو! کنار برو؛ چراکه من شایستهتر هستم که بر پدرم نماز بخوانم. (۶)
در این جریان بعد از خواندن نماز، خلیفه سه جلاد را فرستاد تا سر مبارک حضرت را برای او بیاورند. ولی هنگامی که به خانه امام ریختند امام را پیدا نکردند. آنها در اتاق آخر دیدند که کف خانه پر از آب است ولی لبریز نشده است و در انتهای همان اتاق امام زمان علیهالسلام بر روی آب سجادهای را پهن کردهاند و مشغول نماز هستند.
نفر اول خودش را در آب انداخت ولی به اعجاز حضرت آب جمع شده، عمق پیدا کرد و آن شخص در حال غرق شدن بود که کمک خواست و دو نفر او را نجات دادند!
نفر دوم و سوم هم به این شکل در آب پریدند اما نتوانستند کاری انجام دهند و برگشتند. وقتی جریان را به خلیفه خبر دادند گفت: بچه مادرم نیستم اگر بفهمم شما این جریان را برای کسی نقل کردید و زبان شما را ازحلقومتان بیرون میکشم!
بعداها پس از اینکه خلیفه به درک واصل شد آن افراد جریان را نقل کردند و در تاریخ بغداد ثبت شد. (۷)
بنابراین دستگاه غاصب دنبال کشتن امام زمان علیهالسلام بود و طبق شنیدههایی که از خود شیعیان داشتند مطمئن بودند که چنین شخصی میآید.
تکاپوی سردمداران سقیفه برای نابودی امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه
اولین کسی که بنا بر جلوگیری از انعقاد نطفه مقدس امام زمان علیهالسلام داشت شخص غاصب دوم بود؛ چراکه از رسول خدا صلّیاللّٰهعلیهوآله شنیده بود که مهدی علیهالسلام نهمین فرزند از نسل امام حسین علیهالسلام است. (۸)
هنگامی که به درخانه حضرت زهرا سلام الله علیها ریختند قصدشان این بود که در این جریان امام حسین علیهالسلام کشته شوند تا مهدی علیهالسلام متولد نشود. این مطلب را بعدها امام صادق علیهالسلام فاش کردند. مورخین سنی نوشتهاند که اباحفص قصد داشت خانه را با اهلش به آتش بکشد. (۹)
بعد از آن نیز تمام خلفای غاصب حواسشان بود و تمام همت خود را در قلع و قمع ذریه رسول خدا صلّیاللّٰهعلیهوآله مصرف کردند. در زمان امام عسکری علیهالسلام سختگیریها به اوج خود رسیده بود، بهگونهای که آن امام همام اکثر عمر مبارکشان را در زندان سپری کردند و کسی حق نداشت با آن حضرت در ارتباط باشد!
اقدامات امام عسگری علیهالسلام برای نجات شیعه
خفقان و سختگیری دستگاه حکومت سبب پنهان ماندن تولد امام زمان علیهالسلام شده بود. از سوی دیگر اگر هیچ اشاره و کنایهای از جانب امام عسکری علیهالسلام نمیبود شیعیان متوجه تولد فرزندشان نمیشدند؛ از همین رو امام عسکری علیهالسلام دست به چند اقدام مفید زدند:
اول اینکه به دستور حضرت گوسفندانی را تحت عنوان عقیقه ذبح کردند و به در خانه بزرگان شیعه و وکلای امام هادی و امام جواد سلاماللّٰهعلیهما مانند عثمان بن سعید و حسین بن روح نوبختی فرستادند. ایشان به غلام خود سپردند که اگر کسی پرسید این گوشت برای چیست؟ بگویید عقیقه فرزند امام حسن عسکری سلاماللّٰهعلیهما که نام ایشان نام رسول خدا صلّیاللّٰهعلیهوآله است میباشد. (۱۰)
دومین اقدام آن حضرت این بود که هرگاه کسی از خواص اصحاب از شهرهای دیگر مانند قم به محضر آن جناب علیهالسلام مشرف میشدند، مثل احمد بن اسحاق رحمةالله علیه، آن حضرت امام زمان علیهالسلام را به ایشان نشان میدادند. (۱۱)
یا افراد دیگری که تقاضا میکردند تا امام زمان علیهالسلام را ببینند، حضرت پرده را کنار میزدند و امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه را میدیدند؛ البته این امر همراه با اعجاز بود؛ چراکه وقتی دوباره پرده را کنار زدند دیگر وجود مقدس ولی عصر علیهالسلام را مشاهده نکردند. (۱۲) امام عسکری علیهالسلام به ایشان میفهماندند که حق بر شما آشکار شد و بعد از برهان، دیگر حجت بر شما تمام شده است.

تشرف به محضر امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه در عصر غیبت
آنچه ثابت و مسلّم است اینکه امام زمان علیهالسلام به عدهای که مورد اعتماد بودند نشان داده شدند و در جامعه شیعه مشخص شد که آن حضرت متولد شدهاند.
حتی بعضی از خواص که کاملاً موثق بودند در غیبت غیر تامه یا حتی تامه خدمت امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه رسیدند که قابل انکار نیست.
تشرف افرادی مانند مرحوم علامه حلی (۱۳) را نمیتوان تکذیب کرد. خود ایشان گفته خدمت امام زمان علیهالسلام رسیده است و اگر این نقلهای معتبر را کنار بگذاریم باید تمام روایاتی که به ما رسیده است را نیز کنار بگذاریم؛ چون دین ما با اخبار ثقات به دست ما رسیده است.
همچنین مرحوم سید بن طاووس رحمةاللّٰهعلیه که معروف است آنقدر خدمت امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه رسیده بود که تن صدای آن حضرت را میشناخت. (۱۴)
و مانند مرحوم مقدس اردبیلی رحمةاللّٰهعلیه که قبرش درحرم امیرالمؤمنین علیهالسلام است و نقل شده خدمت امام زمان علیهالسلام رسیده و سؤالاتی را از آن حضرت پرسیده است. (۱۵)
این بزرگان خیلی شاخص هستند و اگر ادعای مشاهده نمیکردند باز هم چنین احتمالی در مورد ایشان داده میشد.
لزوم وضوح مسئلۀ امامت و شخص امام
آگاهی و شناخت مردم نسبت به حجت زمان آنقدر ضروری است که امام حسن عسکری علیهالسلام در آن شرایط مرگبار و خفقان شدید با تمام قدرت، وصی خودشان را مشخص میکنند. این روش همه اهل بیت علیهمالسلام خصوصاً شخص رسول خدا صلّیاللّٰهعلیهوآله بود.
پیامبر اکرم صلّیاللّٰهعلیهوآله در جریان غدیر خطبهای خواندند که در آن سیزده مرتبه کلمه «وصی» و چندین بار واژه «امام» و «وزیر» و «ولی» آمده است. ایشان اینگونه حق را برای مردم مشخص کردند؛ چراکه واضح و روشن بیان کردن، وظیفه اصلی رسول خدا صلّیاللّٰهعلیهوآله بوده است و قرآن در این باره میفرماید «وَمَا عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ». (۱۶)
دیگر از روشنگریهای آشکار رسول خدا صلّیاللّٰهعلیهوآله این بود که به مدت چهل روز یا شش ماه یا هشت ماه هر روز صبح در خانه حضرت زهرا سلاماللّٰهعلیها میآمدند و دستان مبارکشان را بر چهارچوب خانه میگذاشتند و میفرمودند: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ الصَّلَاةَ یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً». (۱۷)
ایشان با این کار به همه فهماندند که اهل این خانه، اهل بیت من هستند و آیه تطهیر در شأن ایشان نازل شده است.
اگر واضح بیان نمیکردند دیگر پیامبر رحمت بودنِ ایشان معنایی نداشت و همیشه مسلمانان درگیری داشتند. اما پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله، رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ (۱۸) بودند و هرگز باعث درگیری و اختلاف نمیشدند و همه چیز را به طور واضح بیان میکردند.
امام عسکری علیهالسلام نیز بسیار واضح و شفاف به جامعه شیعی فهماندند که حجت بعد از خودشان کیست و کسانی که در مناطق دور دست مانند خراسان و یمن بودند از طریق وکلای حضرت با خبر شدند.
نقش وکلای معصومین علیهمالسلام در معرفی حجت بعدی
شبکه وکالت در زمان امام هادی علیهالسلام تأسیس شد. البته از زمان امام سجاد علیهالسلام به بعد ائمه علیهمالسلام وکلایی داشتند. اما در زمان امام هادی علیهالسلام رسماً سازمان وکالت درست شد و همه قبض داشتند و هر کسی نمیتوانست خدمت خود حضرت برسد.
افراد طبقهبندی شده بودند و خواص که همان وکلا باشند خدمت حضرت میرسیدند. از طرفی همه وکلا نیز با یکدیگر ارتباط داشتند و اینگونه یک سازمان بزرگی تاسیس شده بود. همین سازمان بعداها زمینهای برای تشکیل سازمان فقاهت و مرجعیت شد.
در این سازمان وظایف وکلا متفاوت بود. هر کسی در زمینه خاصی فعالیت داشت. بعضی در رابطه با موقوفات و برخی راجع به مسایل شرعی و سؤالات اعتقادی ایفای نقش میکردند؛ البته هر یک از این وکلا زیر دستهایی نیز داشتند که به ایشان هم رجوع میشد و دامنه این شبکه وکالت تا مصر و یمامه و ایران منتهی میشد.
هنگامی که حضرت صاحب علیهالسلام متولد شدند امام عسکری علیهالسلام وکلای بغداد و سامرا را در جریان گذاشتند سپس آنها به سایر وکلا اعلام کردند و همه در مدت کوتاهی خبر تولد امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه را شنیدند. ولی با این حال بعضی تردید داشتند و خودشان خدمت حضرت آمدند و حضوراً پرسیدند. برخی از ایشان تقاضای برهان میکردند و حضرت امام زمان علیهالسلام را بر روی دوش خود گرفته و به آنان نشان میداد.
آنها شخص امام زمان خود را میدیدند که خالی زیبا بر روی صورتشان بود. حضرت مهدی علیهالسلام بعد از دیدار با آنان میفرمود: «أَنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ» اکنون که حجت خدا را دیدید دیگر برهان نخواهید! (۱۹)
تشرف عیسی جوهری
یکی از کسانی که خدمت امام زمان علیهالسلام رسید شخصی به نام عِیسَی بْنِ مَهْدِیّ جوهریّ از علمای کوفه یا بصره بود.
او وقتی که خبر تولد امام زمان علیهالسلام را شنید خیلی دوست داشت که حضرت را ببیند؛ از همین رو برای دیدن حضرت رهسپار مدینه شد و در مسیر راه به حدی حالش بد شد که مرگ را روبه روی خود دید.
او از خدا خواست که زنده باشد تا امام زمان علیهالسلام را ببیند. خداوند هم حاجت او را برآورده کرد.
او وقتی حالش خوب شد میل زیاد به خرما و ماهی و شیر پیدا کرد.
خلاصه اینکه او به مدینه رسید و در آن زمان حدود چهارده سال از عمر شریف امام زمان علیهالسلام گذشته بود. وقتی که جویای مکان آن حضرت شد بعضی از اصحاب گفتند که ایشان در فلان منطقه خانه دارند.
وی به آن مکان رفت و مردی را دید؛ آن مرد به او گفت: اگر میخواهی خدمت امام زمان علیهالسلام برسی امام اجازه دادهاند. جوهری با آن مرد به منزلی رفتند و در خانه را باز کردند و داخل یک حیاط شدند.
جوهری سفرهای را دید که پهن شده ولی از شوق دیدار نخواست بر سر سفره بنشیند. صدایی از حجره بلند شد و حضرت فرمودند: نزد ما هم خواهی آمد! اول طعام میل کن.
غذای بهشتی
وقتی که سر سفره نشست دید که خرما و شیر و ماهی است و با خود گفت: حَسْبِی بِهَذَا بُرْهَاناً. همین علامت برای من کافی است و مشغول خوردن شد و خرما را با ماهی خورد. ولی به گمان خودش که شیر با ماهی سازگاری ندارد از شیر نخورد که صدایی بلند شد: تو به نفع و ضرر بیشتر از ما آگاهی؟ این غذای زمینی نیست؛ بلکه از غذاهای بهشت است و به تو صدمهای نمیرساند.
جوهری میگوید: طعام بسیاری خوردم و خجالت کشیدم بیشتر بخورم که حضرت فرمودند خجالت نکش.
وقتی که دوباره میل کردم بدون اینکه احساس سیری کنم عرضه داشتم کفایت میکند. حضرت فرمودند: نزد من بیا.
عرض کردم دستانم را بشویم؟ حضرت فرمودند: ای عیسی! آیا در دستانت آلودگی میبینی؟
دست هایم را بو کشیدم و از آن رایحهای خوش بوتر از مشک استشمام کردم و وقتی که خدمت امام زمان علیهالسلام رسیدم و چهره ایشان را دیدم چنان نوری از رخسار مبارکشان ساطع بود که چشمانم تاب نداشت و هوش از سرم رفت تا جایی که گمان کردم دیوانه میشوم.
حضرت فرمودند: ای عیسی! اگر گفتار اهل تکذیب نبود که میگویند مهدی کجاست، چه کسی او را دیده، کی و کجا متولد شده، چه معجزهای دارد، تو نیز مرا نمیدیدی.
تقبیح منکران حجتهای الهی
به خدا قسم امیرالمؤمنین علیهالسلام در بین این مردم بود و او را با علم به برتریاش انکار کردند و نزدیک بود او را بکشند و همینطور سایر آبا و اجداد من که در بین مردم بودند ولی مورد تصدیق قرار نگرفته و به ایشان نسبت سحر و جادو دادند.
حضرت در واقع میخواستند به او بفهمانند که اگر کسی اهل انصاف و منطق باشد اگرچه امام را نبیند یقین به بودن ایشان دارد و کسی که اهل انکار است با دیدن ایشان و معجزات باز هم انکار میکند.
در آخر حضرت حجت علیهالسلام به عیسی جوهری میفرمایند: آنچه امروز دیدی را برای دوستان ما نقل کن ولی مبادا برای دشمنان ما بگویی.
جوهری میگوید عرض کردم: آقای من! برای ثبات قدم و دیندار ماندنم دعا بفرمایید.
حضرت در پاسخ فرمودند: اگر خداوند دینت را ثابت قرار نداده بود مرا نمیدیدی. (۲۰)
اهل انکار همین سنیها هستند که میگویند: امام زمان علیهالسلام متولد نشده است و نزدیک ظهور متولد میشود و فرزند امام حسن عسکری علیهالسلام نیست! اینها غافل هستند که در کتب خودشان روایات فراوانی است که امام زمان علیهالسلام متولد شدهاند؛ از همین رو بعضی از عامه که اهل مطالعه هستند اعتراف کرده و میگویند: مهدی علیهالسلام متولد شده و فرزند حسن بن علی العسکری سلاماللّٰهعلیهما است.
مثلاً از رسول خدا صلّیاللّٰهعلیهوآله نقل میکنند که ایشان فرمودند: مهدی علیهالسلام از فرزندان حسین علیهالسلام است و مشخصاً فرزند نهم از نسل آن حضرت، مهدی نام داشت پس باید الآن قطعاً متولد شده باشد. (۲۱)
یا مثلاً در روایتی نبوی آمده است: هرگاه پنجمین از نسل هفتمین فرزندم علیهمالسلام غایب شود [که دال بر این است تا به حال قطعاً حضرتش متولد شدهاند]. (۲۲)
انکار پس از برهان و اتمام حجت
بنابراین امام زمان علیهالسلام به صورت واضح معرفی شدهاند و خود حضرت تصریح کردند که مردم اهل انکار هستند و حتی اگر ما را ببینند باز هم انکار میکنند!
این مردمی که شق القمر با آن عظمت را انکار کردند آیا به حجت خدا ایمان میآورند؟
به جز امام و حجت قبلی و وکلای ایشان در بسیاری از مواقع خود امام زمان علیهالسلام نیز با به حضور پذیرفتن افراد و نشان دادن وجود مقدسشان خود را معرفی میکردند.
بزرگ همدان که در آن زمان سنی مذهب بود با کاروان حج به سوی حجاز حرکت میکند. در مسیر رفت، باران شدیدی میبارد و ایشان خیلی از قافله عقب میماند و آنها او را پیدا نمیکنند. او تنها به حرکت ادامه میدهد و در مسیر راه به باغی میرسد و توفیق زیارت امام زمان علیهالسلام نصیبش میشود و به برکت آن جناب، شیعه میشود.
سپس حضرت او را با پیمودن چند قدم به اعجاز به مکه میرسانند و کاروان وی بعد از سه ماه به مکه میرسد و مردم مکه شهادت میدهند که این شخص مدت سه ماه است وارد مکه شده و مشغول عبادت بوده است.
هدایت مردم هیچ زمان متوقف نشده است و محافظت ایشان همیشه مستدام بوده است و خود امام زمان علیهالسلام میفرمایند: «إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاءُ». (۲۳)
اگر محافظت ما نبود دشمنان شما را یک لقمه میکردند و این نشان از نیروی زیاد دشمن است؛ مثلاً اسراییل به تنهایی دویستوپنجاه کلاهک هستهای دارد!
مدعیان دروغینِ مشاهده و نیابت امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه
از طرفی دیگر عمده افرادی که ادعا میکنند خدمت حضرت رسیدهاند و با آن جناب رابطه دارند دروغ میگویند و در واقع برای خود دکان و دستگاهی درست کردهاند.
البته مومنی که ادعای دیدن حضرت را داشت نه باید او را انکار کنیم و نه اثبات؛ چراکه در نامه ایشان به علی بن محمد سمری رحمةالله علیه بیان شده است که: «أَلَا فَمَنِ ادَّعَی الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذَّابٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ». (۲۴)
واضح است که مشاهده با رؤیت تفاوت دارد و در اینجا صحبت بر سر مشاهده است.
رؤیت یعنی دیدن یک طرفه با اذن حضرت؛ ولی مشاهده یعنی هر موقع که بخواهم میتوانم امام را ببینم. چنین شخصی طبق توقیع شریف دروغ میگوید.
البته کسانی هستند که همواره در خدمت امام زمان علیهالسلام هستند. سی نفر که هیچ موقع کم نمیشوند و اگر یکی از آنها فوت کند فرد دیگری جایگزین وی میشود. اما ایشان ناشناساند و ادعا ندارند.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: این سی نفر همیشه با حضرت هستند و اصلاً امام خود را تنها نمیگذارند. (۲۵)
ایشان مثل حواریون هستند که حضرت عیسی علیهالسلام به ایشان افاضه اعجاز کرده بود که مرده را زنده میکردند؛ این سی نفر نیز اینچنین قدرتهایی دارند.
بعضی از افرادی که گمان میکنند خدمت امام زمان علیهالسلام رسیدهاند در واقع ممکن است خدمت یکی از این سی نفر رسیده باشند.
پس به طور قطع میتوان گفت اگر کسی ادعای مشاهده کند که به مکان امام زمان علیهالسلام آگاه است دروغ میگوید.
بنابراین معرفی امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه صورت گرفته است و بهانهای برای کسی نیست. اما برای اینکه گرفتار شبهات نشویم به ما آموختهاند که دعای غریق را مکرر بخوانیم:
«یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ» (۲۶)
پانوشت:
(۱) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۰۹.
(۲) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۱، ص۱۵.
(۳) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۱، ص۳۶۱.
(۴) کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۱۳.
(۵) قنبری، شناخت نامه کلینی و الکافی، ج۱، ص۵۰۰.
(۶) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۰، ص۳۳۲.
(۷) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۵۲.
(۸) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۴۹؛ شریف رضی، ارشاد القلوب، ج۲، ص۲۸۶.
(۹) طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۰۲؛ دینوری، الإمامة و السیاسة، ص۱۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۳۴؛ تاریخ ابی الفداء، ج۱، ص۱۵۶؛ ابن عبد ربه، عقد الفرید، ج۳، ص۶۳؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۷۷؛ شهرستانی، الملل و النحل، ص۸۳.
(۱۰) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۱، ص۱۵.
(۱۱) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۲۳، ح۱۶.
(۱۲) همان، ص۲۵، ح۱۷.
(۱۳) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۳، ص۲۵۲.
(۱۴) سید بن طاووس، جمال الاسبوع، ص۳۸؛ نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، ص۵۳۶.
(۱۵) افندی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۳، ص۳۲۱؛ نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، ص۶۹۴.
(۱۶) نور/۵۴.
(۱۷) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۲۵، ص۲۲۰ و ج۳۵، ص۲۰۹ و ج۴۳، ص۵۳.
(۱۸) انبیاء/۱۰۷.
(۱۹) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۲۴.
(۲۰) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۶۸.
(۲۱) قندوزی، ينابيع المودة لذوي القربى، ج3، ص273؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۸۲.
(۲۲) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۸۰.
(۲۳) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۵.
(۲۴) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۱، ص۳۶۱.
(۲۵) شیخ طوسی، الغیبة، ص۱۶۲.
(۲۶) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۴۹.