مقدمه:
در دورۀ دوم مقتلشناسی، هدف ما بررسی تاریخی است که از جریان بین امام حسین علیهالسلام و معاویه و جریان بیعت گرفتن برای یزید و صلح امام حسن علیهالسلام آغاز میشود. در همین راستا سعی داریم با منابعی که معرفی شد، صحت این وقایع را بررسی کنیم.
آنچه در این مقاله میخوانید:
- بیعت نکردن امام حسین علیهالسلام با یزید!
- نظر اهلتسنن دربارۀ خروج امام حسین علیهالسلام
- بیعت گرفتن معاویه برای پسرش یزید
- حذف رقیبان یزید توسط پدرش
- صلح با امام حسن علیهالسلام، مانعی برای خلافت یزید
- پیشنهاد معاویه برای بیعت امام حسین علیهالسلام با یزید
- بطلان نقل بیعت اجباری امام حسین علیهالسلام با یزید
- حفظ جان امام حسین علیهالسلام توسط جوانان بنیهاشم
- تفاوت صلح و بیعت نکردن؟!
بیعت نکردن امام حسین علیهالسلام با یزید!
برخی با توجه به منابع اولیه معتقدند که امام حسین علیهالسلام و عبدالله بن عباس در زمان معاویه به اجبار با یزید بیعت نمودهاند! حال پرسش پیشرو این است که آیا چنین واقعهای حقیقت دارد؟
عبدالعزیز آل شیخ در برنامه زنده تلویزیونی، نسبت به این پرسش که نظر شما دربارهۀ خروج امام حسین علیه السلام چیست، پاسخ داد:
این گونه بحثهای تاریخی گذشته و بررسی آن نفعی به حال ما ندارد. اما به طور کلی حسین بن علی به اشتباه بر یزید خروج کرد! و نباید بیعت با یزید را می شکست.
از این جمله و پاسخ دو مفهوم برداشت میشود:
اول اینکه امام حسین علیهالسلام در زمان معاویه با یزید بیعت کردند و بعد بیعت خود را شکستند.
دوم اینکه امام حسین علیهالسلام نه تنها با یزید بیعت نکردند، بلکه بر ولی امر مسلمین نیز خروج کردند، درحالی که وظیفه ایشان بیعت با یزید بود.
اما در طرف مقابل احمد بدرالدین حسون در سخنرانی مشهور خود گفته است:
جریان کربلا را از ترس شیعه شدن ما مخفی کردهاند.
کلام بدرالدین حسون در تاثیر وقایع کربلا
نظر اهلتسنن دربارۀ خروج امام حسین علیهالسلام
تفاوت این دو دیدگاه بسیار است که نشان از جمود فکری عبدالعزیز و وسعت دید احمد بدرالدین دارد.
در کل اهلتسنن خروج سیدالشهدا علیهالسلام را خطا دانستهاند؛ ولی از آن جهت که ایشان را مجتهد و خطاکار میدانند، بر ایشان گریه میکنند و حتی برخی از آنها یزید را لعن میکنند که در این مورد اعتقادی شبیه شیعه دارند.
در مقابل اهل تسنن، ابن تیمیه حرانی و پیروانش نتیجهۀ خروج امام حسین علیهالسلام را جز تباهی و فساد بر جامعه اسلامی ندانستهاند.
بیعت گرفتن معاویه برای پسرش یزید
جریان بیعت خواهی برای یزید، ده سال قبل از مرگ معاویه توسط او صورت گرفت و طبق برخی گفتهها، اولین کسی که بیعت خواهی برای یزید را به معاویه پیشنهاد داد زیاد بن ابیه بوده است. اما این قول قوت نداشته و با نقلهای تاریخی دیگر ناسازگاری است.
زیاد به ابیه همیشه به معاویه گوشزد میکرد که یزید را بخاطر سگبازی و قماربازی نصیحت کند تا مردم بتوانند به او اطمینان کنند.(1)
اولین قدم معاویه در جهت بیعت گرفتن برای یزید طرح این پرسش در مجالس و محافل شهر شام بود که از دیدگاه من یزید صلاحیت جانشنینی مرا دارد، نظر شما چیست؟ و از طرف دیگر کسانی را مأمور میکرد که در بین جمعیت پیشنهاد جانشینی یزید را مطرح کنند؛ و با این روش سعی در معرفی جانشین خود داشت.
حذف رقیبان یزید توسط پدرش
در مقابل، مردم با پیشنهاد معاویه مخالفت کردند و عبدالرحمان بن خالد بن ولید را به معاویه پیشنهاد دادند که همین امر سبب شد که معاویه با کمک پزشک عبدالرحمان، او را مسموم و به قتل رساندند.
پس از عبدالرحمان، معاویه از جانب زیاد بن ابیه نگران بود که شاید او ادعای جانشینی کند ولی مرگ به زیاد امان نداد و قبل از معاویه از دنیا رفت.
شخص دیگری که احتمال داشت ادعای جانشینی کند، مروان بن حکم والی مدینه بود که معاویه، سعید بن عاص را جایگزین وی کرد و با وعدهی هزار دینار برای خودش و صد دینار برای خانوادهاش وی را خرید.
معاویه در سفر خود به مدینه در سال ۴۴ق، در جلسهای که عبدالله بن عباس، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر حضور داشتند، سعی داشت جانشینی یزید را در بین مردم مطرح کند که با مخالفت شدید مردم روبهرو شد.
صلح با امام حسن علیهالسلام، مانعی برای خلافت یزید
معاویه امام حسن علیهالسلام را مانع بزرگی برای خود میدید، زیرا با ایشان صلح نامهای امضاء کرد و متعهد شد که پس از او حکومت موروثی نباشد و حکومت را به یزید واگذار نکند. از همین رو نقشۀ قتل امام حسن علیهالسلام را طراحی کرد و متأسفانه موفق شد.
پس از امام حسن علیهالسلام، دستور کشتن سعد بن أبیوقاص که طالب حکومت بود را نیز صادر نمود و در همان هفتهای که امام حسن مجتبی علیهالسلام مسموم شده و به شهادت رسیدند، سعد نیز مسموم شد و از دنیا رفت.
پپیشنهاد معاویه برای بیعت امام حسین علیهالسلام با یزید
معاویه در سال ۵۶ق هنگامی که به مدینه آمد در جمعی که امام حسین علیهالسلام نیز حضور داشتند جانشینی یزید را مطرح کرد و با مخالفت مجدد مردم روبه رو شد. در آن جلسه سیدالشهدا علیهالسلام نیز خطبهای را ایراد کردند و سگبازی و قماربازی یزید را یادآور شدند و فرمودند که حاضر نیستند با یزید بیعت کنند.
اما نکته قابل توجه این است که معاویه در مقابل اباعبدالله علیهالسلام به تندی برخورد نمیکرد و سعی داشت با توجه به جایگاه نیکوی ایشان در میان مردم با حضرت به نرمی سخن بگوید و این نشانۀ سیاستمداری معاویه بود.
معاویه حتی در زمان مرگش نیز به یزید تذکر میدهد که نسبت به حسین بن علی نرم باش و از او به زور بیعت نگیر؛ چرا که حسین بن علی شخصیتی است که تمام قبائل عرب او را تقدیس میکنند. این در حالی است که یزید بر خلاف پدر سیاست مدار نبوده و در سه سال حکومت خود، واقعۀ کربلا، حَرّه و به منجنیق کشیدن خانه خدا را در پرونده دارد و همین امر سبب نارضایتی مردم و کشته شدن وی شد.
بطلان نقل بیعت اجباری امام حسین علیهالسلام با یزید
بنا بر آنچه گفته شد امام حسین علیهالسلام هرگز با یزید بیعت نکردند اما نقلی که میگوید معاویه در مجلس بیعت خواهی برای یزید دستور داد دو نفر بر اباعبدالله علیهالسلام مامور باشند و در صورت بیعت نکردن، ایشان را گردن بزنند [و همین امر سبب بیعت اجباری امام شد] به دلایلی صحت ندارد. ازجملۀ آن دلایل این است که:
۱. این جریان با سیاستمداری و وصیت معاویه به یزید نسبت به برخورد ملایم با امام حسین علیهالسلام سازگاری نداشته و شاهدی بر کذب این نقل است.
۲. هنگام درخواست مردم کوفه از امام حسین علیهالسلام مبنی بر قیام علیه معاویه، ایشان فرمودند که برادرم با او صلح نموده و من نیز پیمان شکنی نخواهم کرد و از طرفی در منابع اهلتسنن نقل شده که سیدالشهدا علیهالسلام فرمودند: من کسی نیستم که با یزید بیعت کنم زیرا این بیعت تو هم حکومت موروثی را در بین مردم پدید میآورد و باعث از بین رفتن اسلام میگردد.
۳. جریان بیعت اجباری با سیره اباعبدالله علیهالسلام سازگاری ندارد. [بنا بر جریانی که ابن أعثم (2) و ابن اثیر (3) آن را نقل میکنند.]
حفظ جان امام حسین علیهالسلام توسط جوانان بنیهاشم
نقل است که ولید پس از مرگ معاویه، امام حسین علیهالسلام را برای بیعت خواهی یزید به دارالاماره دعوت کرد. به پیشنهاد مروان قرار بر این شد که اگر امام حسین علیهالسلام بیعت نکردند، ایشان را به قتل رسانند. امام حسین علیهالسلام با جوانان بنیهاشم به دارالاماره رفتند. حضرت به جوانان بنیهاشم فرمودند که من به دارالاماره میروم و هنگامی که شما را فراخواندم به کاخ وارد شوید و از من محافظت کنید.
هنگامی که جریان بیعت با یزید را مطرح شد حضرت مخالفت کردند. ولید گفت: یا بیعت کن یا دستور میدهم خونت را بریزند. امام با صدای بلند جوانان بنیهاشم را فراخواندند و آنان نیز وارد دارالاماره شدند و جلوی درگیری و خونریزی گرفته شد.
آنگاه که اباعبدالله علیهالسلام از دارالاماره بیرون رفتند. مروان به دنبال حضرت آمد و به ایشان عرض کرد: با یزید بیعت کنید! شما میدانید که از دست یزید نمیتوانید خلاص شوید.
در اینجا بود که امام حسین علیهالسلام فرمودند:
اگر من با امثال یزید بیعت کنم باید با اسلام خدا حافظی کنیم.
گفتار امام حسین علیه السلام
یزید شخصیتی غیراسلامی داشت که در کنار سگبازی و میمونبازی و قماربازی و دیگر فسق و فجور به دنیا اهمیت فراوان میداد. او همچون پادشاهان لباس میپوشید؛ و اگر امام حسین علیهالسلام با او بیعت میکردند سبب تایید حکومت موروثی او میشدند. مردم نیز به دنبال حاکم خود حرکت کرده و به سگبازی و شرابخواری و دیگر محرمات روی میآوردند. در اینجا اباعبدالله علیهالسلام مصلحت را در عدم بیعت و صلح با یزید دیدند.
تفاوت صلح و بیعت نکردن؟!
در جواب این پرسش که علت تفاوت روش امام حسین علیهالسلام در جنگیدن با امام حسن علیهالسلام در صلح چیست؟
باید بگوییم که جوّ زمان امام حسن علیهالسلام اقتضا میکرد که حضرت با معاویه صلح کنند. چرا که در صورت جنگ، یک شیعه بر روی زمین باقی نمیماند. این مصلحت اندیشی فرزند رسولخدا صلیاللهعلیهوآله است و ما نیز باید بپذیریم.
بدیهی است که همیشه مصلحت در جنگ و خونریزی نیست. همانطور که رسولخدا صلیاللهعلیهوآله مکه را با صلح فتح کردند. فتحی که سبب رفعت مقام مسلمانان در بین اهالی مکه، آشنایی آنها با اخلاق نیکوی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و مسلمانان شد. در ادامه نیز سبب شد مردم به اسلام روی آورند و فتح مکه بدون خونریزی انجام شود.
در روایات مهدویت نیز آمده که در زمان ظهور حضرت مهدی علیهالسلام، حضرت بنا بر مصلحت با غربیها پیمان صلح هفت ساله میبندند. [که نباید مورد اعتراض هیچ مسلمانی باشد.] پس از آن غربیها پس از سه سال با ۸۰ هزار کشتی جنگی به جنگ حضرت میآیند. اما حضرت بر ایشان غالب شده و آنها را از بین میبرند.
بنابراین امام بر اساس مصلحت در هر عصری عکسالعملی را اجرا میکنند و وظیفۀ ما تسلیم در برابر تصمیم ایشان است. بنابراین ضروری است که از ورود هرگونه شبهه، از قبیل اینکه ما امام حسین علیهالسلام را به خاطر اینکه جنگیدند قبول داریم و امام حسن علیهالسلام را به خاطر صلح ایشان نمیپذیریم، به ذهن خود مراقبت و جلوگیری کنیم.
پانوشت
1. مسالهی سگبازی یزید در مدارک شیعی و سنی از قطعیات است. این نکته در اکثر خطبههای امام حسین علیهالسلام تذکر داده شده است. مردم سگبازی و قماربازی یزید را نمیپذیرفتند. هنگامی که عبدالله بن حنظله سگبازی وی را دید، مردم مدینه را به جنگ با او دعوت کرد. همین امر سبب شد که بین سپاه مدینه و سپاه یزید جنگ سختی در بگیرد. در نهایت نیز یزید مدینه را به دست گرفت و به سپاه خود دستور داد تا سه روز متعرض جان و مال و ناموس اهل مدینه شوند. در منابع تاریخی ذکر شده که به دنبال آن و بعد از جریان حَرّه، هزار بچه نامشروع با پدرانی نامعلوم در مدینه به دنیا آمدند.
2. الفتوح، ابن اعثم، ص59
3. الكامل في التاريخ، ابن اثیر، ج۳ ص۳۵۴