آنچه در این مقاله میخوانید:
وقتی مشرکان قریش از جمله عبدالله ابن أبیامیه مخزومی از مباحثه با پیامبرخدا صلّیاللهعلیهوآله و درخواست معجزه درماندند، دستبهدامان شبهاتی بیاساس شدند.
آنها به ماهیت پیامبر صلّیاللهعلیهوآله و لباس بشری ایشان اعتراض کرده و گفتند:
آیا شما از جنس مردم هستید؟! (1) چرا از جنس ملائکه نیستید؟! چرا ثروتمند و پولدار نیستید؟! چرا مانند ما آب و غذا میخورید و نیازهای بشری دارید؟
پیامبری از جنس فرشته!
شبههافکنان در واقع تفکرشان این بود که پیامبرخدا باید از جنس ملائکه باشد نه مردم! و اگر مانند سایر مخلوقات و بشر باشد، پس چرا او پیامبر شده است؟!
ریشهایترین پاسخی این است که بگوییم انتخاب نمایندگان خدا، کار مردم نیست و پیامبرخدا باید به انتخاب خود خداوند عزوجل باشد.
رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله نیز در مقابل آنها فرمودند:
فانما الامر لله تعالی یفعل ما یشاء و یحکم ما یرید (2)
فرمایش رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله
این یک قاعده کلی است که هر چه خدا انجام دهد، کسی حق “چرا” گفتن ندارد!
اعتراض به ماهیت پیامبر خدا وارد نیست!
اگر کسی مفهوم “الله” و “فقر” بندگان و خود را فهمیده باشد، درمییابد که نمیتوان به خدا “چرا” گفت!
رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله در این باره فرمودند:
فقیر نسبت به خدا، نمیتواند به خدا اعتراض کرده و بگوید که چرا من را فقیر کردی و دیگر را پولدار!
مفهوم پروردگار این است که امر به سوی او است و چون خالق است، مالک است و صاحب اختیار. او هر کاری که بخواهد، انجام میدهد و هر حکمی که اراده کند فرمان میدهد.
اگر خداوند پیامبر را از جنس مردم یا از جنس ملائکه انتخاب کند باز هم درست است و چون تمام کارهای خدا از روی حکمت و از روی علم محکم است، اعتراض به خدا معنا ندارد. در علم خدا تردید راه پیدا نمیکند و حکمت خداوند حکمتی مُبرم و خدشهناپذیر است.
جریان حکمت در تمام افعال خدا
امیرالمؤمنین علیهالسلام دربارۀ حکمت در افعال خدا میفرمایند:
حکمت خدا صفات و افعال خدا را تدبیر میکند.
حکمت خدا در بیان امیرالمؤمنین علیهالسلام
به عنوان مثال اگر ما برای خدا صفاتی چون غفران، شدید العقاب، رحیم و رئوف میشمریم، همۀ آنها بر اساس و پایۀ حکمت فعلیت پیدا میکنند.
هیچیک از افعا خداوند متعال بدون حکمت نیست. قرآن نیز در این باره سخن گفته که «ما آسمان و زمین و آنچه بین این دو است را عبث و بیهوده خلق نکردهایم و همه مطابق حکمت است.
حال اگر کسی به خدا اعتراض کند چه در اینکه پیامبر باید از جنس فرشته باشد و از مردم نباشد یا در سایر افعال خدا، خدا را حکیم ندانسته و این مشکلی توحیدی است که باید حل شود.
در مسئلۀ انتخاب نماینده و پیامبرخدا نیز همین است که هر چه خدا انتخاب کرده بدون اشکال است و خدا بهتر میداند که چه کسی را برای این منصب انتخاب کند.
الله اعلم حیث یجعل رسالته (3)
انعام/124
رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله در ادامه فرمودند:
بر فرض اگر خداوند بخواهد ملکی را برای نبوت بفرستد، لباس بشر به تن او میکند؛ همانطور که در قرآن آمده است که اگر ما بخواهیم ملکی را بفرستیم، او را به لباس بشری میفرستیم.
منت گذاشتن خدا بر بندگان و لباس بشری پیامبر صلّیاللهعلیهوآله
رسولخدا و امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیهماوآلهما هم نور بودند. اما وقتی که به این دنیا آمدند، لباس بشری داشتند و اگر وارد این دنیا نمیشدند، بههیچوجه لباس بشری نمیپوشیدند. از همین رو در کل قرآن کریم بحث رسالت در کنار کلمه “منّت” آمده؛ یعنی بر بندگان منت گذاشته شده و بزرگترین شخصیت دنیا را لباس بشری پوشاندهاند.
اینکه بعضی فکر میکنند که رسولخدا و اهلبیت علیهمالسلام برای ما و هدایت ما خلق شدهاند اشتباه است. خداوند متعال ایشان را به عنوان “مخصوصین” خود خلق کرده و چون مخصوص و برگزیدۀ خدا هستند، هادی هستند.
در قرآن کریم داریم که مشرکان از پیامبر صلّیاللهعلیهوآله پرسیدند: چرا پیامبر خدا از جنس ملائکه فرستاده نشد؟!
قرآن در پاسخ به این پرسش میگوید: اگر ما ملکی را به عنوان پیامبر میفرستادیم، باز هم او را لباس بشری میپوشاندیم. به علاوه بر فرض اینکه فرشته بفرستیم، حجت بر شما تمام میشود و دیگر به شما مهلت داده نمیشود و با اولین گناه عذاب میشوید.
پیامبر صلّیاللهعلیهوآله در ادامۀ پاسخ به پرسش مشرکان فرمودند:
اگر من ملک باشم دیگر نمیتوانم در بین مردم باشم. اگر ثروتمند بودن ضرورت دارد باید ثروتمندان همه پیامبر میشدند که این خلاف واقع است.
ها علیٌ بَشرٌ کیف بشر!
بعضی نیز در معجزات پیامبر و ائمه صلواتاللهعلیهماجمعین از روی نادانی اشکال کرده و گفتهاند که افرادی از جنس بشر، چگونه توان معجزه دارند؟
اما قرآن کریم به این شبهه پاسخ داده و میفرماید:
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يوحَى إِلَي (4)
کهف/110
این آیه میفرماید درست است که پیامبر صلّیاللهعلیهوآله و بهتبعِ ایشان اهلبیت علیهمالسلام در حقیقت از جنس بشر هستند اما این بشر تفاوت بسیار عمیقی با دیگر مخلوقات دارد. تفاوت ایشان نزول وحی بر آنان است. نزول وحی بر این دلالت دارد که رسولخدا و اهلبیت صلواتاللهعلیهماجمعین گرچه بشر هستند و بدنی همچون ما دارند اما در بُعد غیرجسمانی، تفاوتهایی اساسی دارند. این تفاوت سبب میشود تا مقایسۀ ایشان با دیگران خطا باشد. همچنان که در این باره فرمودهاند: «نَحْنُأَهْلَ اَلْبَيْتِلاَ يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ» (5)
نکته: اینکه خلقت بعضی از موجودات متفاوت است، بهخاطر حکمت در خلقت است.
اهلبیتی از جنس بشر با تفاوتهایی خاص!
اما اگر بشریت همه یکسان هستند چرا به یکی وحی میشود و به دیگری نه؟!
این مطلب نشان از تفاوت در خلقت و درجات بشر دارد که البته همه بر اساس حکمت خدا است.
در جریان أبیصلاح کنانی و دستدرازی او به کنیزی قبل از وارد شدن به محضر امام صادق علیهالسلام که البته قصد امتحان کردن علم امام را داشت، امام ناراحت شده، او را بازخواست کرده و فرمودند:
چرا این کار را کردی؟
عرض کرد: میخواستم ببینم شما مطلع میشوید یا نه؟
حضرت فرمودند: اگر ما هم مثل شما پشت دیوار را نبینیم دیگر چه فرقی میان ما و شما است؟
نزول وحی از سوی خدا بر یک مخلوق نشان از برتری و ارزش آن فرد دارد.
فردی از معصومی پرسید: چرا خدا با ما مستقیماً سخن نگفته و نمیگوید؟
حضرت در پاسخ فرمودند: زیرا هر کسی لیاقت ندارد که همسخن با خداوند متعال شود.خدا با او صحبت کند.
پانوشت:
- طبرسی، الاحتجاج، ج۱ ص۲۹
- همان
- انعام/124
- کهف/110
- شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ج2 ص66