- شواهدی بر قتل و شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام توسط معاویه
- منابع صلح نامه امام حسن علیهالسلام و معاویه
- منابع شهادت امام حسن علیهالسلام توسط جعده
برخلاف برخی مدافعان صحابه که اصرار دارند امام حسن مجتبی علیهالسلام توسط معاویه مسموم نشدند، ما دو شاهد ذکر میکنیم که گواهی میدهند که اولین و بزرگترین مانع جانشینی یزید، امام حسن مجتبی علیهالسلام بودند. بنا بر شواهد و قرائن مختلف، معاویه دستور به قتل و شهادت امام حسن علیهالسلام را داده است.
- شاهد اول: موقعیت و شخصیت امام مجتبی علیهالسلام به عنوان سبط النبی صلیاللهعلیهوآله است که در میان مسلمانان از جایگاه ویژهای برخوردار بودند.
- شاهد دوم: صلح نامه میان امام حسن علیهالسلام و معاویه بود که بر اساس مفاد آن، معاویه در زمان حضور حضرت نمیتوانست یزید را به عنوان خلیفه انتخاب کرده و برایش بیعت بگیرد. بنابراین امام حسن علیهالسلام به عنوان بزرگترین مانع برای جانشینی یزید شناخته میشدند.
شواهدی بر قتل و شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام توسط معاویه
گرچه معاویه دستور و نقشه قتل و شهادت امام حسن علیهالسلام را مخفیانه اجرا نمود اما شواهدی از آن وجود دارد، که به آنها اشاره میکنیم:
1. حذف مخالفین
مدعی دیگر برای جانشینی، سعید بن عثمان بود که معاویه او را با غلام و درهم و دینار تطمیع و به خراسان فرستاد. معاویه با اطلاع از نقشه وی برای خلافت دستور قتل او را نیز به غلامانش داد و او را اینگونه از میان برد.(1)
نفر بعد منذر بن زبیر است که معاویه با فرستادن صد هزار درهم برای او انتظار سکوت از وی داشت ولی او همواره یزید را به شرابخواری معرفی مینمود.(2)
سعد بن ابی وقاص نیز با اینکه با اهلبیت علیهمالسلام میانهای نداشت، توسط معاویه مسموم و از میان برداشته شد. پس جدا از شهادت امام حسن علیهالسلام، معاویه دستور قتل افراد دیگری نیز صادر کرد و در قضیه جانشینی و بیعت یزید با کسی شوخی نداشت.
عایشه نیز به سبب مخالفت با معاویه در طرح خلافت یزید، او را بر آن داشت تا با طرح توطئهای عایشه را به خانه خود دعوت و وی را در چاهی که در خانه خود کنده بود بیاندازد.(3)
عبدالرحمان برادر عایشه نیز هنگام شنیدن خبر جانشینی یزید از مروان، او و معاویه را دروغگو و بیخیر برای حکومت خواند تا اینکه خواستند او را بکشند که به عایشه متوسل شد و سرانجام نزاع با لعن کردن مروان توسط عایشه خاتمه یافت.(4)
در جای دیگر وقتی که عبدالرحمان در حضور معاویه جریان خلافت یزید را مطرح نمود معاویه گفت:
«والله لقد هممت أن أقتلك» (5)
و عبدالرحمان نیز پس از مدتی به شکل مشکوکی کشته شد.
2. وجود صلحنامه دست و پای معاویه را بسته بود چرا که مفاد آن معاویه را از تعیین جانشین برای خود منع مینمود و پس از او جانشینی را حق امام حسن علیه السلام میدانست که این امر سبب شد معاویه به فکر دستور قتل و شهادت ایشان باشد.
ابن حجر عسقلانی با سندی محکم از خود امام حسن مجتبی علیهالسلام نقل میکند که حضرت فرمودند: همانا من با معاویه شرط نمودهام که خلافت پس از او به من بازگردد.
منابع صلحنامۀ امام حسن علیهالسلام و معاویه
- فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، ج۱۳ ص۵۵
- تاریخ مدینة دمشق؛ ابن عساکر
- تهذیب التهذیب؛ ابن حجر عسقلانی(852ق)
- العصابة فی معرفة الصحابه؛ ابن حجر عسقلانی
- تاریخ الخلفاء؛ سیوطی
بنا به نقل ابن عبدالبر، علما اتفاق دارند که حسن بن علی علیهماالسلام فقط و فقط حکومت را به معاویه واگذار نمود نه اینکه آن را موروثی کند و پس از او باید حکومت به امام مجتبی علیهالسلام میرسید. (6)
همچنین به نقل ابن قتيبه دینوری، هنگامی که شخصی به نام احنف مساله جانشینی یزید را شنید با معاویه مخالفت نمود و گفت:
ان اهل الحجاز و اهل العراق لایرضون بهذا و لا یبایعون بیزید ما کان حسن حیا (7)
اهل حجاز و عراق مادامی که حسن علیه السلام زنده باشد، با یزید بیعت نمی کنند.
منابع شهادت امام حسن علیهالسلام توسط جعده
3. در کتب اهلتسنن، جریان شهادت و مسموم شدن امام حسن مجتبی علیهالسلام توسط معاویه به عنوان مطلبی مشهور در میان مردم مدینه ذکر شده است.
زمخشری در ربیع الابرار مینویسد:
جعل معاوية لجعدة بنت الأشعث امرأة الحسن مائة ألف حتى سمته. (8)
مسعودی در مروج الذهب مینویسد:
معاویه غیر از آن صد هزار درهم قول ازدواج با یزید را نیز به جعده داد. (9)
ابن قتیبه در کتاب الامامة و السیاسة آورده است که:
هنگامی که خبر شهادت امام حسن علیهالسلام به معاویه رسید، او و همراهانش پس از شادی فراوان، سجده شکر نمودند. (10)
این درحالی است که ابن خلدون متعصب در تاریخ خود مینویسد:
از معاویه به دور است که چنین اعمالی انجام دهد و این گونه
سخنان متعلق به شیعیان است. (11)
اما مدارک موجود، صدور چنین جنایتی از معاویه را اثبات و کلام ابن خلدون به موجب آن نقض میگردد.
پانوشت
(1) تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب معروف به يعقوبي، ج2.ص237
(2) تاریخ طبری، محمد بن جرير طبری، 8 جلدی، ج4.ص368
(3) صراط مستقیم، ج 3 ص 45
(4) الکامل، ابن اثیر، ج3 ص 506
(5) تاریخ طبری، ابن جریر طبری، ج4 ص 226
(6) الإستیعاب فی معرفة الاصحاب، ابن عبدالبر، ج1 ص114 (بترقیم مکتبة الشاملة)
(7) الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری (276ق)، ج1 ص191
(8) ربیع الابرار، زمخشری (538ق)، ج۴ ص۲۰۸ و ۲۰۹
(9) مروج الذهب، مسعودی (345ق)، ج1 ص713
(10)الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری (276ق)، ج1 ص197
(11) تاریخ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد (808ق)، ج2 ص187