- اتفاقنظر علمای شیعه بر شهادت ثالثه
- شهادت ثالثه در اذان ، اقامه و تشهد ؛ اختلاف میان علما
- شهادت سوم از چه زمانی در جامعه شیعه رایج شده است؟
- اختلاف در زمان اظهار آن توسط شیعه
شهادت ثالثه یعنی شهادت بر ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام که شیعه آن را ضروری دین اسلام میداند و اختلافی در آن نیست. بلکه اختلاف در زمان اظهار آن در تاریخ شیعه است. به علاوه در این که گفتن آن در اذان، اقامه و تشهد نماز جایز است یا مستحب است یا حرام، بحثی وجود دارد.
اتفاقنظر علمای شیعه بر شهادت ثالثه
اولین شهادت و گواهی که در اسلام علامت مسلمانی شمرده میشود و ابراز آن واجب است، شهادت به وحدانیت حضرت حق است.
شهادت دوم گواهی به رسالت رسولخدا صلیاللهعلیهوآله است. این دو شهادت با عنوان “شهادتین” شناخته میشود.
اما شهادت سوم که از نظر شیعه واجب و ضروری اسلام است، شهادت به ولایت امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه است. که اختلاف در ضرورت اعتراف و گفتن شهادت ثالثه وجود ندارد.
اختلافات در شهادت ثالثه در اذان، اقامه و تشهد
در مجموع، بحث شهادت ثالثه یا اقرار به ولایت امیرالمومنین علیهالسلام در دو موضع مورد بررسی قرار می گیرد؛ یکی در اذان و اقامه و دیگری در تشهد نماز.
در میان علمای شیعه اختلاف و بحث در این است که آیا شهادت ثالثه جزء اذان و تشهد هست یا نه؟
و آیا میتوان به قصد قربت گفت یا نه؟
و سوم آنکه آیا میتوان با اتکا به روایاتی که در این زمینه وارد شده است،(۱) آن را در نماز و اذان وارد کرد؟
تاریخ رواج یافتن شهادت سوم در شیعه
بعضی از بزرگان ما همچون مرحوم آیة الله میرزا جواد تبریزی رحمهالله معتقد بودند که شهادت به ولایت امیرالمومنین علیهالسلام از آن زمان در جامعه تشیع وارد شد که شیعه از تقیه خارج شد؛ ایشان در ادامه میگویند: شهادت ثالثه شعار مذهب است.(۲)
مشهور این است که شهادت ثالثه از زمان صفویه به طور رسمی وارد اذان شده است. طبق شواهد موجود، ورود شهادت سوم به طور رسمی در زمان صفویه مورد قبول است اما پیش از صفویه به صورت پراکنده و در بعضی از مناطق این شهادت اظهار میشد. بنابراین این شهادت ریشه در زمانی قبلتر از زمان رسمی شدن دارد.
یکی از این شواهد اعترافی است که ابن بطوطه در قرن هشتم در تاریخ و سفرنامۀ خود دارد و مینویسد: وقتی به قطیف(۳) رسیدم دیدم که شیعیان، شهادت به ولایت امیرالمومنین علیهالسلام را در اذان خود میگویند.(۴)
اختلاف در زمان اظهار شهادت ثالثه توسط شیعه
مرحوم شیخ صدوق رحمهالله که خیلی نزدیک به عصر ائمه علیهمالسلام است، بحثی را مطرح میکند و در آن به وجود روایاتی مبنی بر جواز شهادث ثالثه اشاره دارد. از همین جا معلوم میشود که در آن زمان نیز این موضوع مورد بحث بوده و گروههایی در شیعه در همان زمان، اذان را با شهادت به ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام میگفتهاند.(۵)
دقت کنید! اصل شهادت ثالثه، ضروری دین اسلام و تفکر شیعه است و در آن اختلافی نیست. تمام بحث علمی و فقهی علمای شیعه، در وارد کردن آن به اجزای اذان و اقامه و تشهد نماز است.
بعضی هم مانند عبدالمحسن سراوی پیشینۀ آن را به دورۀ امویها میکشانند و این را واکنشی از سوی شیعیان در مقابل آنها مطرح میکنند. این گروه میگویند: در زمان بنیامیه و بنیعباس عدهای که از دسترس آنها به دور بودهاند و گروهی از شیعیان ساکن در آفریقا، شهادت به ولایت امیرالمومنین علیهالسلام را در اذان میگفتند.(۶)
بعضی دیگر نیز پیشینۀ شهادت ثالثه در شیعه را دقیقاً بعد از واقعه غدیر خم میدانند. آنها طبق مضمون روایتی معتقدند که سلمان و ابوذر علیهماالسلام بعد از شنیدن خطبه پیامبر صلیاللهعلیهوآله چنین شهادتی را در اذان و اقامه اضافه کردند و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز آن را پذیرفته و ایشان را تأیید فرمودند.(۷)
پانوشت:
(۱) مانند این دو روایت:
الف: دخل رجل علی رسول الله صلیاللهعلیه وآله، فقال: یا رسول الله! انی سمعت امرا لم اسمع قبل ذلک، فقال صلی الله علیه وآله: ما هو؟ قال: سلمان قد یشهد فی اذانه بعد الشهادة بالرسالة، الشهادة بالولایة لعلیّ سلام الله علیه، قال صلیاللهعلیهوآله: سمعت خیرا.
ب: اخرج أن رجلا دخل علی رسول الله صلی الله علیه وآله وقال: یا رسول الله انّ اباذر یذکر فی الاذان بعد الشهادة بالرسالة الشهادة بالولایة لعلیّ سلام الله علیه، قال رسول اللّه صلیاللهعلیه وآله کذلک، او نسیتم قولی فی غدیر خم: من کنت مولاه فعلی مولاه؟
رک: مراقی مصری، عبدالله، السلافه فی امر الخلافه، ص۳۲- علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۲۷ ص۱
(۲) استفتائات، سؤال ۳۲۷
(۳) استانی در کشور عربستان
(۴) سفرنامه ابن بطوطه، ج۱ ص۳۰۸
(۵) شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱ ص۲۹۰
(۶) القطوف الدانیه ج۱ص۵۵
(۷) مراقی مصری، عبدالله، السلافه فی امر الخلافه، ص۳۲