فضایل اهل‌بیت

علم و عصمت اهل‌بیت

مکتب وحی نبوی » دروس استاد » مبانی امامت » علم و عصمت اهل‌بیت

مطابق مضمون روایات فراوان ثابت شد که اهل‌بیت علیهم‌السلام سرتاپا نور هستند و ذره‌ای ظلمت در وجود ایشان نیست. حال در این جلسه قصد داریم به دو مسئلۀ مهم در امامت یعنی عصمت و علم اهل‌بیت علیهم‌السلام بپرازیم.

ظاهر ویژۀ اهل‌بیت علیهم‌السلام در هر عالَم

دومین مبنا از مبانی امامت این است که این بزرگواران در هر عالمی که قرار گرفتند به لباس اهل همان عالم ملبس شدند. اما باز هم نور بودند و از نورانیتشان کم نشد.

به عنوان مثال اگر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله لباس بشری پوشیدند بازهم بدن و جسدشان پاک است. هیچ‌گونه رجسی در ایشان وارد نمی‌شود و خداوند این مسئله مهم را در آیه شریفه: إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا (۱) بیان کرده و با تأکید فرموده است: خدا اراده کرده است از شما اهل‌بیت رجس را ببرد و این اراده حتمی حضرت‌حق است و استعمال فعل مضارع استمرار را می‌رساند.

کیفیت حفاظت حضرت‌ حق از معصومین علیهم‌السلام

آیا محافظت پروردگار از اهل‌بیت علیهم‌السلام به این معنا است که دور ایشان دیوار می‌کشد؟

مسلّماً این‌گونه نیست. بلکه خداوند اسبابی فراهم می‌آورد که از اول آفرینش تا لحظه شهادتشان هیچ نوع رجسی به وجود نازنین آن بزرگواران وارد نشود. چنان‌ که در زیارت فردفرد اهل‌بیت علیهم‌السلام عرضه می‌داریم:

«أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیَابِهَا«. (۲)

یکی دیگر از اسباب حفاظت پروردگار از آن بزرگواران این است که صفت غنای درنفس را به ایشان عطا فرموده است، همان صفتی که ما فاقد آن هستیم و باید آن را از درگاه ربوبی گدایی کنیم: اللَّهُمَّ اجْعَلْ غِنَایَ فِی نَفْسِی… . (۳)

کسانی‌که از درون غنی می‌شوند دیگر تحت تاثیر عوامل بیرونی نیستند، اما کسانی که از درون غنی نیستند همواره سعی دارند که خود را با عوامل بیرونی غنی کنند و بی‌نیاز جلوه دهند، و از این رو دنبال قیافه و ثروت و قدرت های بیرونی هستند.

این‌گونه افراد هرگاه ورشکسته شوند یا چهره خود را از دست بدهند دیگر احساس پوچی و بی‌ارزشی به آنان دست می‌دهد، تا جایی که ممکن است حتی خودکشی هم بکنند!

افراد بی‌مایه و کسانی که از درون خالی هستند گاهی خود را با نگهداری یک توله‌سگ آرام می‌کنند یا این‌که دائماً چهره و قیافه خود را دست‌کاری کرده و لب و گونه خود را تغییر می‌دهند، و البته این‌گونه افراد هیچ‌گاه به معنای واقعی به رضایت نمی‌رسند!

فایدۀ غنای در نفس

ولی کسانی که از درون غنی هستند هرگز به این مسائل اهمیت نمی‌دهند و هرگاه از جانب خداوند نعمتی به ایشان برسد شکرگزارند و در صورتی که از نعمتی محروم بمانند اعتراضی ندارند.

انسان‌هایی که غنای در نفس دارند از عوامل بیرونی تاثیر نمی‌پذیرند. از همین رو برای مثال هنگامی‌که وارد مجلسی می‌شوند همان پایین می‌نشینند و دنبال بالای مجلس نیستند! (۴)

این غنای در نفس تنها با توحید درست می‌شود و انسان موحد می‌داند بنا بر عبارت «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ» (۵) عزت فقط برای خداوند و رسول و مؤمنین است. و میداند که «تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ» (۶) یعنی تنها حضرت ‌حق است که اختیار و توان دارد تا هر که را بخواهد عزیز و هر که را بخواهد ذلیل ‌کند.

آری! اگر کسی به توحید وصل شود از درون بزرگ و بی‌نیاز و عزیز می‌شود. این ویژگی‌ها را احساس می‌کند و به همین دلیل هیچ‌گاه دنبال عزت از بیرون نیست چون احساس کمبود ندارد؛ بلکه به دیگران نیز غنا می‌دهد.

مثلاً حضرت‌ابراهیم علیه‌السلام در موضعی گام نهاده و نماز خواندند و به قدوم ایشان آن جایگاه شرافت پیداکرد و شد مقام ابراهیم علیه‌السلام. اکنون آن مقام که خود به قدوم خلیل‌الرحمن شرافت یافته مایه شرافت تمام کسانی است که به آن تبرک جسته و در کنار آن نماز می‌خوانند.

بنابراین مراد از حفاظت حضرت حق این نیست که در اطراف آن حضرات دیواری کشیده است. بلکه اهل‌بیت علیهم‌السلام غنی هستند و مصداق واقعی «وَاجْعَلْ غِنَایَ فِی نَفْسِی» قرارگرفته‌اند.

عصمت، مفهومی والا و دور از اجبار

مطلب دیگر این‌که هرگاه گفته می‌شود اهل‌بیت علیهم‌السلام معصوم هستند، مراد این نیست که آن بزرگواران بر ترک گناه و خطا، و انجام خوبی‌ها مجبور هستند! بلکه مراد این است که در عین اختیار و قدرت بر انجام معصیت و ترک طاعت، عصیانی ندارند.

باز به همین دلیل که اهل‌بیت علیهم‌السلام به تفضل الهی از درون پاک و غنی هستند و این روحیه پاک وعلم کامل است که باعث می‌شود به اراده خودشان وارد دایره گناه و معصیت نشوند.

به عنوان مثال ما بعضی از گناهان را به هیچ‌وجه انجام نداده‌ایم، و حتی اگر شیاطین انسی و جنی ما را وسوسه کنند به آن اعمال نزدیک نمی‌شویم.

سؤال این جاست که آیا اکنون که ما مثلاً دزدی نمی‌کنیم ویا شراب نمی‌خوریم به ترک دزدی و شرب‌خمر مجبور هستیم؟ مسلّماً پاسخ منفی است و می‌دانیم که اختیار داریم و در عین قدرت بر ارتکاب آن اعمال، نسبت به آن معصوم هستیم.

علم، عامل عصمت

هنگامی ‌که ریشه‌یابی می‌کنیم می‌بینیم که این اعمال شنیعه و قبیحه با روحیه ما و با علم ما سازگاری ندارد. همین دو ویژگی در کنار هم عصمت ایجاد می‌کند. اما یکی از این دو صفت به تنهایی کفایت نمی‌کند؛ مانند کسی که از ربا بدش می‌آید اما به دلیل این‌که علم به احکام ندارد وارد ربا می‌شود! یا کسی که علم به بدی سیگار دارد اما چون سیگار با روحیه او سازگاری دارد و از آن بدش نمی‌آید به آن مبتلا شده و می‌کشد!

اگر کسی در تقابل با رذائل و صفات ناپسند، این دو ویژگی را درکنار هم نگاه دارد، در همان مورد خاص عصمت پیدا می‌کند.

هرچه به این علم اضافه شود و روحیه تنفر از بدی‌ها تقویت شود موارد عصمت بیشتر می‌شود و اگر این علم و روحیه کامل شود عصمت کامله صورت می‌گیرد و اهل‌بیت طاهرین علیهم‌السلام دارای عصمت کامله هستند به این دلیل که هم دارای علم کامل بوده و تمام حقایق هستی را می‌دانند و هم روحیه ایشان در حدکمال است و از هرچه بدی و معصیت است متنفرند، از همین رو آن بزرگواران به اراده خودشان تمام گناهان و معاصی را انجام نمی‌دهند، و این معنای حفاظت خداست.

پس اگر مفهوم حقیقی عصمت را درک کنیم فوراً نتیجه می‌گیریم که عصمت همان اختیار است.

ارواح پنج‌گانه و بهره‌بری انسان از آن‌ها

خداوند متعال پنج روح خلق فرموده است که عبارت‌اند از: روح جمادی که همه موجودات از آن بهره دارند، و روح نباتی که باعث رشد موجودات می‌شود و این روح نیز به همه داده شده است.

دیگر روح حیوانی است که باعث حرکت جسم و نفس کشیدن و حیات موجودات است و این سه روح را همه موجودات دارند.

روح چهارم روح ایمان است که اگر در کسی باشد مؤمن است و صاحب این روح از حیوانات پیشی می‌گیرد و اگر کسی فاقد روح ایمان باشد و فقط سه روح اول در او باشد مثل سایر حیوانات است.

روح القدس

اما روح پنجم فقط مختص به انبیا و اوصیای آنان است و به آن «روح القدس» می‌گویند و این روح القدس غیر از جبرئیل علیه‌السلام است.

امام‌صادق علیه‌السلام فرمودند: «…وَ رُوحَ الْقُدُسِ فَبِهِ حَمَلَ النُّبُوَّةَ فَإِذَا قُبِضَ النَّبِیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله انْتَقَلَ رُوحُ الْقُدُسِ فَصَارَ إِلَی الْإِمَامِ وَ رُوحُ الْقُدُسِ لَا یَنَامُ وَ لَا یَغْفُلُ وَ لَا یَلْهُو وَ لَا یَزْهُو…». (۷)

به واسطه روح القدس، پیامبری در وجود پیامبران مستقر می‌شود. هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به شهادت رسیدند این روح‌القدس به امام منتقل می‌شود و این روح، غفلت و لغزش ندارد.

در بعضی از روایات به‌جز روح‌القدس اشاره به روح عظیمی دیگر نیز شده است؛ روحی با عنوان «روح‌ من أمرنا» یا «روح‌ من‌ أمر الله» که مخصوص چهارده ‌معصوم علیهم‌السلام است. (۸)

بنابراین اهل‌بیت علیهم‌السلام یک روح اضافه بر انبیا علیهم‌السلام دارند. از همین رو به شدت از گناهان متنفراند؛ همان‌گونه که ما از یک مردار متعفن بدمان می‌آید.

اهل‌بیت علیهم‌السلام حقیقت متعفن گناهان را می‌بینند؛ از همین رو تنفرشان از گناه به مراتب بیشتر از تنفر ما از مردار متعفن است و هرگز مرتکب کوچک‌ترین اشتباهی نمی‌شوند.

انبیا علیهم‌السلام نیز معصوم بودند. اما عصمت کامله نداشتند؛ چون علم کامل نداشتند؛ به همین دلیل پیامبری همچون حضرت ‌یونس علی‌نبینا‌وآله‌وعلیه‌السلام گمان کرد که خداوند بر او سخت نمی‌گیرد و بدون اجازه از میان قومش خارج شد. حضرت ‌حق نیز او را در شکم ماهی و در ظلمات ثلاث قرار داد. این اشتباه به‌خاطر نقص علم او بود: «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ». (۹)

اما اهل‌بیت علیهم‌السلام علم فراگیر و حضوری به ماهیت گناهان و خطایا دارند و از این رو با هرچه مواجه شوند حقیقتش را می‌بینند و اگر پلید باشد از آن رویگردان شده و استفاده نمی‌کنند پس دوری رجس‌ها از اهل‌بیت علیهم‌السلام محصول علم بوده و ثمره نهایی آن عصمت است.

اهل‌بیت علیهم‌السلام معادن علم و معرفت

حضرات‌معصومین علیهم‌السلام از ابتدای خلقت نور بودند و در هر عالمی وارد شدند این نورانیتشان حفاظت شده است. غنا و بی‌نیازی در نفسشان قرار گرفته است. از این رو کسی نمی‌تواند چیزی به ایشان بیاموزد یا در علم و معرفت از ایشان پیشی بگیرد چون ایشان کامل‌ترین هستند.

نقل است که وقتی حضرت‌زهرا سلام‌الله‌علیها مادر بزرگوارشان حضرت‌خدیجه سلام‌الله‌علیها را از دست دادند، سن ظاهری ایشان بسیار کم بود. از همین رو بعد از ازدواج پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله با جناب ام‌سلمه، ایشان مسئول حفاظت حضرت‌زهرا سلام‌الله‌علیها شد.

ام‌سلمه که شاید نگاهش به حضرت‌زهرا سلام‌الله‌علیها نگاه به یک کودک بود، سعی می‌کرد چیزی به آن حضرت بیاموزد. اما پس از چند روز خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده و عرضه می‌دارد: من می‌خواستم به ایشان چیزی یاد بدهم اما دیدم که ایشان همه چیز یاد دارد و من شاگرد ایشان شدم. (۱۰)

ایشان خاندان علم هستند و کسی نمی‌تواند به آن‌ها چیزی بیاموزد. به همین دلیل بر این باوریم کسانی که امام‌حسین علیه‌السلام را نصیحت می‌کردند که به کوفه نروید جایگاه امامت را نشناخته بودند. این‌گونه سخن گفتن با امام را اشتباه و جسارت می‌دانیم. (۱۱)

در یکی از فرازهای زیارت جامعه می‌خوانیم: «السَّلَامُ عَلَی مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ» سلام‌ بر شما بزرگوارانی که جایگاه‌های شناخت خداوند متعال هستید. (۱۲)

امام، حق مطلق

اگر ایشان جایگاه معرفت خداوند باشند که البته هستند مسلّماً همه چیز دارند و از درون غنی هستند. بنابراین دیگر نیازی به غنای در خارج نیستند و کسی حق تشکیک و اعتراض به رفتار ایشان و آموختن مطلبی به آن بزرگواران را ندارد.

مثلاً در روایت است که امام‌زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌ در آستانۀ تشکیل حکومت یک‌پارچه جهانی با بعضی از غربی‌ها صلح می‌کنند. (۱۳) به همین دلیل عده‌ای از ایشان فاصله می‌گیرند. همان‌گونه که در زمان امام‌حسن علیه‌السلام عده‌ای به ایشان اعتراض داشتند که چرا صلح کردید و به این که امام همواره کار درست را انجام می‌دهند و اصلاّ نمی‌توان به حجت‌ خدا اعتراض کرد معرفت نداشتند. (۱۴)

صلح امام حسن علیه‌السلام

اباسعید خدمت امام‌مجتبی علیه‌السلام آمد و گفت: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ دَاهَنْتَ مُعَاوِیَةَ وَ صَالَحْتَهُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَ الْحَقَّ لَكَ دُونَهُ وَ أَنَّ مُعَاوِیَةَ ضَالٌّ بَاغٍ؟

ای‌پسر رسول خدا! مگر شما امام برحق نیستید؟ چرا با معاویه‌ای که گمراه و فاسق است صلح کردید؟

حضرت فرمودند: ای اباسعید! مگر من حجت پروردگار بر مخلوقات و امام بر ایشان پس از پدرم نیستم؟

اباسعید: آری.

حضرت فرمودند: مگر من همان کسی نیستم که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله درباره من و برادرم فرمود: حسن و حسین علیهما‌السلام هر دو امام‌اند؛ چه بنشینند و صلح کنند و چه برخیزند و بجنگند؟

اباسعید: آری.

حضرت فرمودند: پس من چه صلح کنم و چه بجنگم امام هستم. سپس به حکمت مصالحه با آن ملعون اشاره کردند. (۱۵)

امام، وجودی بی‌عیب‌ونقص

بنابراین کسی نمی‌تواند معنویتی به معنویت‌ امام اضافه کند. بلکه اگر انسان می‌خواهد معرفةالله در وجودش حاصل شود باید قلبش را به قلب امام‌زمانش متصل کند تا از آن‌جا برای او از جامی شیرین، معرفت افاضه شود؛ همان گونه که در دعای ندبه می‌خوانیم: «مَتَی نَرِدُ مَنَاهِلَکَ الرَّوِیَّةَ فَنَرْوَی مَتَی نَنْتَقِعُ[ننتفع] مِنْ عَذْبِ مَائِکَ فَقَدْ طَالَ الصَّدَی؟» (۱۶)

یاصاحب‌الزمان! چه زمان به چشمه‌های پر آبت وارد می‌شویم، تا سیراب گردیم، چه زمان از آب وصل خشگوارت بهره‌مند می‌شویم؟ که تشنگی ما طولانی شده!

امام، سرچشمۀ همۀ خوبی‌ها

در جامعه کبیره نیز عرضه می‌داریم: بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ یَخْتِمُ؛ (۱۷) همه چیز از شما سرچشمه گرفته و به شما خاتمه و سرانجام می‌پذیرد. از همین رو امکان ندارد که علم الهی از جای دیگری کسب شود. به همین دلیل امیرالمؤمنین علیه‌السلام به کمیل فرمودند: «یَا كُمَیْلُ لَا تَأْخُذْ إِلَّا عَنَّا تَكُنْ مِنَّا». (۱۸)

به این معنا که معالم و معارف را اگر از ما بگیری از ما هستی و اگر به سراغ دیگران بروی از آنان هستی و دیگر نسبتی با ما نداری!

یا در روایتی است که امام‌صادق علیه‌السلام به آن دو نفری که نزد ابوحنیفه رفتند و پاسخی نیافتند و بعد خدمت حضرت رسیدند، فرمودند: «شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا (لَنْ تَجِدَا عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیْئاً یَخْرُجُ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ)». (۱۹)

به شرق عالم بزنید یا به غرب، هیچ جا علم صحیح نمی‌یابید مگر آن معالمی که از نزد ما اهل‌بیت خارج شود.

رابطۀ قلبی شیعیان با امام

پس تنها راهی که داریم این است که قلبمان را به قلب مقدس و منوّر امام‌زمان عجل‌الله‌‌تعالی‌فرجه‌ متصل کنیم تا ایشان معرفةالله را در دل ما بریزند. همین اتصال قلبی سبب می‌شود که به حزن ایشان محزون و به خوشحالی ایشان خوشحال باشیم. چنان‌ که فرمودند: خداوند تبارک و تعالی به زمین توجه فرمود و ما را برگزید و برای ما نیز شیعیانی انتخاب کرد که به شادی ما شاد و به ناراحتی ما ناراحت‌اند. (۲۰)

همان‌گونه که نقل شده ابوبصیر خدمت امام‌صادق علیه‌السلام مشرف شده و عرض کرد: ای پسر رسول خدا! گاهی بدون این‌که دلیل آن را بدانم خوشحال یا غمگین می‌شوم؟

حضرت فرمودند: «إِنَّ ذَلِكَ الْحَزَنَ وَ الْفَرَحَ یَصِلُ إِلَیْكُمْ مِنَّا لِأَنَّا إِذَا دَخَلَ عَلَیْنَا حُزْنٌ أَوْ سُرُورٌ كَانَ ذَلِكَ دَاخِلًا عَلَیْكُمْ وَ لِأَنَّا وَ إِیَّاكُمْ مِنْ نُورِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَجَعَلَنَا وَ طِینَتَنَا وَ طِینَتَكُمْ وَاحِدَةً… .» (۲۱)

شما قلبتان به قلب ما وصل است و هنگامی که ما ناراحت می‌شویم آن ناراحتی به قلب شما می‌رسد و اگر ما شاد باشیم آن سرور به قلب شما می‌رسد.

پس هر چه اتصال بیشتر و پررنگ‌تر باشد نورانیت ما بیشتر می‌شود و مطالب را بهتر می‌فهمیم و بصیرت بالاتری پیدا می‌کنیم.

تا به آنجا که فرمودند: «الْمُؤْمِنُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ». (۲۲)

این امر در فهم و تحلیل مسائل فقهی و مسائل سیاسی و تشخیص حق و وظیفه نیز دخیل است. یقیناً آن مرجع تقلیدی که بیشتر از اهل‌بیت علیهم‌السلام دم می‌زند و معرفتش کامل‌تر است، حلقۀ وصل او به ایشان نیز قوی‌تر می‌شود و مسائل فقهی را بهتر فهمیده و راحت‌تر و سریع‌تر به درستی می‌رسد.

پانوشت:

 (۱) احزاب/۳۳.
(۲) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۹۷ ص۱۸۷ وج۹۸ ص۲۰۰ و۳۶۳.
(۳) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۹۴، ص۳۱۷ و ج۹۵، ص۴۷.
(۴) كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله إِذَا دَخَلَ مَنْزِلًا قَعَدَ فِی أَدْنَی الْمَجْلِسِ حِینَ یَدْخُلُ، علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۶، ص۲۴۰.
(۵) منافقون/۸.
(۶) آل‌عمران/۲۶.
(۷) کلینی، کافی، ج۱، ص۲۷۲.
(۸) کلینی، کافی، ج۱، صص۲۷۳ و ۳۸۹.
(۹) انبیاء/۸۷.
(۱۰) طبری (امامی)، محمد بن جریر، دلایل الامامه، ص۱۱.
(۱۱) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۴، ص۳۶۴.
(۱۲) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۴۸.

(۱۳) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۷۶.

 (۱۴) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۴، ص۵۸.

 (۱۵) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۴، ص۱.

 (۱۶) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۰۸.

 (۱۷) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۵۴.

 (۱۸) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۴، ص۲۶۷.

 (۱۹) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۲ ص۹۲، و ج۴۶، ص۳۳۵.

 (۲۰) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۰، ص۱۱۴.

 (۲۱) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۸، ص۱۴۵.

 (۲۲) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۷، ص۳۲۳ و ج۲۴، ص۱۲۳ و ج۴۳، ص۸ و ج۶۵، ص۳۵۵.

3 دیدگاه دربارهٔ «علم و عصمت اهل‌بیت»

  1. زهراسادات شریعتی

    سلام علیکم
    خیلی متشکرم بابت مطالبی که به این صورت در اختیارم قرار میدید. من مدتهاست کانال رو دنبال میکنم و ویس های استاد رو گوش میدم و بسییییار ازش استفاده میکنم درکلاسم.
    این اواخر که مقالات رو هم بارگزاری میکنید نور علي نور شده.
    فقط اینکه من علاقه دارم دوره های مجازی رو شرکت کنم اما، آیکون اطلاعات بیشتر واسم باز نمیشه

    1. Am¡rhosə¡ñ nasiroddini

      و علیکم السلام و رحمه الله
      خداوند به توفیقات شما بیفزاید.
      الان بررسی کردم مشکلی بابت ورود و ثبت نام از طریق همان دکمه “اطلاعات بیشتر” وجود ندارد. لطفا دوباره تلاش بفرمایید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا
حدیث منزلت

ثبت‌نام مدرسه علمیه مکتب وحی نبوی

از طلاب، علما و دانش پژوهان مستعد و جویای معارف اهل بیت علیهم‌السلام در سه موضوع خارج اصول، رجال و مبانی علوم قرآنی با تدریس استاد عالیقدر آیت الله جعفر فاضل (مدظله) به صورت مجازی ثبت‌نام می‌شود.

مواد درسی:
خارج اصول (تنقیح الاصول عن اللغو و الفضول)
علم رجال و درایة الحدیث
مبانی علوم قرآنی

تذکر:
لازم به ذکر است که این دورۀ مجازی شرط سنی یا تحصیلی ندارد و ثبت‌نام برای همه طالبان معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام آزاد است.

نحوه برگزاری دوره مجازی:
یک صوت از هر کلاس برای طلاب محترم ارسال می‌شود و عزیزان ملزم به ارائۀ متن تقریر آن درس هستند.
صوت دوم و بعدی هر کلاس پس از ارسال تقریر جلسه قبل برای پشتیبان کلاس، از سوی مؤسسه برای طلبه ارسال خواهد شد.

لطفا جهت ثبت‌نام از ساعت 9:00 الی 17:00 با مسئول ثبت‌نام توسط دکمه زیر در ارتباط باشید