یکی دیگر از ویژگیهای خاص حضرت مهدی علیهالسلام این است که ایشان وارث سیمای نورانی نبوی و اخلاق نیکوی ایشان هستند. امام زمان علیهالسلام با شباهت ظاهری و باطنی به پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله و داشتن سیرهای نیکو همچون سیرۀ نبوی، با دیگر مذاهب و ادیان برخورد نیکو دارند و همین امر سبب شیعه شدن بسیاری از پیروان دیگر ادیان در زمان ظهور خواهد شد.
سلسله جلسات بررسی مشخصات و ویژگیهای امام زمان
عجلاللّٰهتعالیفرجهالشریف
آنچه در این مقاله میخوانید:
- حضرت مهدی علیهالسلام، وارث سیمای نورانی نبوی
- رنگ پوست
- وارث سیمای نورانی نبوی، وارث اخلاق و سیرۀ نیکوی محمدی
- حمایل کردن شمشیر در اسلام؟!
- فتنهگری مسیحیت…
- شمشیر، نمادی از امیرالمؤمنین علیهالسلام؟!
- حمایل کردن شمشیر در اسلام؟!
- نشر فضایل اهلبیت صلواتاللّٰهعلیهم از زبان دشمنان
- نقل فضایل اهلبیت علیهمالسلام توسط دشمنان؟!
- حلیهگری معاویه…
- اخلاق حسنۀ نبوی در حکومتداری
- عطوفت نبوی با یهودیان…
- اخلاق نیکوی پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله با مسیحیان نجران…
- سیرۀ نیکوی مهدوی با یهودیان…
- شیعه شدن مسیحیان با اقتدای حضرت عیسی علیهالسلام به امام عصرعجلاللّٰهتعالیفرجه
- نماز ولی عصر علیهالسلام…
- حُکم داوودی در حکومت وارث سیمای نورانی نبوی…
- وارث سیمای نورانی نبوی، وارث زیبایی یوسف
حضرت مهدی علیهالسلام وارث سیمای نورانی نبوی
قَالَ رَسُولُ اللَّه صلّیاللّٰهعلیهوآله:
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله
«الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً» (۱)
شبیهترین مردم به پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله از نظر تکوین و سیما و بدن و همچنین از نظر اخلاق و رفتار و منش، حضرت مهدی صلواتاللّٰهعلیه هستند.
شمایل رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله توسط اهلبیت صلواتاللّٰهعلیهم توصیف شده است و نقل شده که آن حضرت دارای چشمانی شهلا و درشت و مشکی و ابروهای بههمپیوسته و پیشانی بلند و بینی کشیده بودند.
رنگ پوست
رنگ پوست مبارک پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله سفید متمایل به سرخ بود (۲) و در میان اهلبیت علیهمالسلام امام حسن و امام حسین و امام رضا صلواتاللّٰهعلیهم شبیه پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله سفید چهره بودند (۳) و بعضی از ائمه معصومین مانند امام جواد صلواتاللّٰهعلیه گندم گون بودند. (۴)
در مورد حضرت مهدی عجلاللّٰهتعالیفرجه نیز نقل شده که چهره مبارکشان مانند رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله سرخ و سفید است (۵) و بر گونه راست آن حضرت، خالی وجود دارد که مانند ستاره میدرخشد؛ امام صادق صلواتاللّٰهعلیه نیز چنین خالی را بر صورت داشتند. (۶)
خاصیت نقل این توصیفات این است که اگر کسی امام صلواتاللّٰهعلیه را دید بشناسد و همچنین به صحت و سقم گفته اشخاصی که به دروغ مدعی دیدار آن حضرت هستند پی ببریم.
رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله به تصریح میفرمایند که فرزندم مهدی صلواتاللّٰهعلیه «أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً» است و با این حساب چون رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله شبیه حضرت ابراهیم علیهالسلام بودند، آن بزرگوار هم از جهت شکل و شمایل به حضرت ابراهیم علیهالسلام شباهت دارند.
وارث سیمای نورانی نبوی، وارث اخلاق و سیره نیکوی محمدی
پیامبر اکرم صلّیاللّٰهعلیهوآله صاحب همان اخلاق ویژه و برجستهای است که قرآن در رابطه با آن میفرماید: «وَإِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ». (۷)
عبارت خُلُقٍ عَظِیمٍ تنها یک مرتبه در قرآن آمده است که آن هم راجع به پیامبراکرم صلّیاللّٰهعلیهوآله است؛ چراکه حسن خلق با خُلق عظیم متفاوت است و بسیاری از مردم از جمله تمام اولیاء الهی دارای ویژگی حسن خلق هستند. اما این خُلق عظیم یگانه تعبیر فوقالعادهای است که منحصراً در شأن پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله نازل شده است.
سیرۀ پیامبر گرامی صلّیاللّٰهعلیهوآله بر اساس اخلاقیاتشان بوده است و همان سیرهای است که امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه جاری خواهند کرد و میتوان گفت اخلاق رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله و حضرت مهدی صلواتاللّٰهعلیه یکی است.
حمایل کردن شمشیر در اسلام؟!
اسلام دین شمشیر و جنگ و خشونت نیست تا جایی که حتی ترور در اسلام غدقن اعلام شده است. (۸) گروههایی مانند داعش و النصره و القاعده که با ادعای اسلام و ندای تکبیر، آغازگر جنگ و کشتار هستند قطعا بویی از اسلام نبردهاند.
سایتها و شبکات ماهوارهای فراوانی به صورت شبانهروزی تلاش میکنند که دین مسیحیت را دین عطوفت و مهربانی و دین اسلام را دین جنگ و خشونت معرفی نمایند در حالی که در میان مسیحیت نیز جنگهایی وحشیانه صورت گرفته که در تاریخ بشریت بیسابقه بوده است مانند جنگهای صلیبی!
فتنهگری مسیحیت…
فتنهگری مسیحیت در گوشه و کنار دنیا مشهود است و علیرغم اینگونه تبلیغات عوام فریبانه هر جای دنیا که لازم بدانند جنگ به راه میاندازند و بدترین جنایتها را مرتکب میشوند؛ مانند بمباران شیمیایی هیروشیما!
جامعه مسیحیت سعی میکنند که اسلام را با خشونت معرفی کنند در حالی که بیان شد اصلاً در اسلام جنگ ابتدایی نداریم و تمام جنگهای پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله جنبه دفاعی داشته است به این شکل که دشمن به جنگ ایشان میآمدند و ایشان محکم میایستادند و آنها را دفع و قلعوقمع میکردند.
در جامعه مسیحی حتی یک تصویر از شمایل حضرت مسیح علیهالسلام دیده نمیشود که با شمشیر باشند و همواره یک مجسمه یا نقاشی در اماکن مختلف نصب کردهاند که مثلاً حضرت عیسی علینبیناوآلهوعلیهالسلام نشسته و بچهای را روی پای خود نوازش میکند.
شمشیر، نمادی از امیرالمؤمنین علیهالسلام؟!
اما در نجف مجسمهای شمشیر به دست را به عنوان نماد امیرالمؤمنین علی صلواتاللّٰهعلیه نشان دادهاند درحالی که اهلبیت صلواتاللّٰهعلیهم تنها در جنگ شمشیر حمایل میکردند نه همه مواقع!
خود امیرالمؤمنین صلواتاللّٰهعلیه هرگز به صورت دائمی شمشیر حمایل نمیکردند و در آن زمانی که لازم بود شمشیر به همراه داشته باشند یک کتاب هم با خود حمائل میکردند و بعضی اوقات سه کتاب به غلافشان میبستند.
شمشیر نماد خشم و خشونت است و شمشیر به همراه کتاب نشانه مقاومت است و بیان میکند که ما اهل منطق وانصاف هستیم.
نشر فضایل اهلبیت صلواتاللّٰهعلیهم از زبان دشمنان
نقل قول و انتشار فضائل اهلبیت صلواتاللّٰهعلیهم از زبان دشمن نکات منفی در بر دارد، مثلاً میبینیم که در ایوان مقدس حرم امیرالمؤمنین بعضی فضائل ایشان از زبان دشمنان نوشته شده است مانند شعر معروف شافعی ملعون که میگوید:
عَلیٌّ حُبُّهُ جُــنَّةٌ قَسیمُ النّارِوَالجَنَّة (۹)
نقل فضایل اهلبیت علیهمالسلام توسط دشمنان؟!
ما نباید فضایل را از زبان دشمنان نقل کنیم چون آنها به فکر خویش هستند و با نقل فضایل قصد تطهیر و پاک جلوه دادن خودشان را دارند.
مثلاً مالک یکی از ائمه اربعۀ اهلتسنن طبق نقل خودشان سه سال بعد از مرگ پدرش متولد شد! که دلیلی قطعی بر زنازاده بودن او است؛ اما مریدانش این را از کرامات او میپندارند! (۱۰)
چنین پلیدی میآید و دربارۀ امیرالمؤمنین صلواتاللّٰهعلیه شعر میگوید تا خودش را پاک جلوه دهد و مصداق روایت: لَا یُحِبُّکَ إِلَّا طَاهِرُ الْوِلَادَةِ وَ لَا یُبْغِضُکَ إِلَّا خَبِیثُ الْوِلَادَةِ قرار گیرد. (۱۱)
حیلهگری معاویه
یا مثلاً معاویه لعنةاللّٰهعلیه از حضرت علی اکبر علیهالسلام تعریف کرده است!
و قضیه آن این بود که روزی از اطرافیانش پرسید: چه کسی واقعاً لایق حکومت بر مردم است؟
همه برای خود شیرینی گفتند: خود تو لایق حکومت هستی! معاویه گفت:
نه! أولی النّاس بهذا الأمر علیّ بن الحسین بن علیّ! جدّه رسولاللّه صلّیاللّٰهعلیهوآله وفیه شجاعه بنی هاشم وسخاء بنی امیّه وزهو ثقیف. (۱۲)
معاویه
حسین صلواتاللّٰهعلیه یک پسر دارد به نام علی علیهالسلام و او به درد حکومت میخورد زیرا شجاعت هاشمی و سخاوت اموی و نجابت ثقفی را باهم جمع کرده است!
در واقع معاویه ملعون میخواهد در شعاع تعریف از حضرت علی اکبر علیهالسلام از خودش تعریف کند و این طور وانمود کند که او و سایر بنیامیه اهل سخاوت هستند و این ویژگی منحصر به فرد ایشان است.
چراکه حضرت علی اکبر علیهالسلام از طریق لیلا مادر بزرگوارشان اتصالی به بنی امیه داشتند از همین رو او این گونه گفت تا از خود تعریف کند.
جالب است که معاویه ملعون در همین تعریف نیز دروغ گفته است؛ زیرا پدر او ابوسفیان بسیار خسیس بود به حدی که هند جگر خوار بدون اجازه شوهرش از کیسه ابوسفیان پول برمیداشت.
خود معاویه نیز مبتلا به صفت خساست بود و اگر گاهی به افراد درهم و دینار میداد از روی مصالح حکومت داری بوده است که افرادی را با خود همراه کند و از مخالفت آنها در امان باشد ولی ذاتاً شخصی خسیس بود.
اخلاق حسنۀ نبوی در حکومتداری
رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله در جایگاه حاکمیت دارای اخلاقیات نیکو و ویژهای بودند.
ایشان در زمان قدرت گرفتن اسلام به راحتی میتوانستند با مسیحیان و یهودیهایی که در عربستان زندگی میکردند به بدی رفتار کنند، اما در نهایت ملاطفت و خوبی با ایشان برخورد کردند.
عطوفت نبوی با یهودیان
به عنوان نمونه میبینیم که یهودیها در بازار مدینه حجره داشتند و در اطراف پایگاه اسلام دارای باغ و بوستان بودند، اما در هیچ جا بیان نشده که رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله با زور شمشیر کسی را به اسلام دعوت فرموده باشند و تا زمانی که توطئه و فتنهای از آنها سر نمیزد در امان بودند و حتی برای مشاوره خدمت حضرت میآمدند در حالی که ایشان را به عنوان پیامبری قبول نداشتند!
پس اسلام دین جنگ و اکراه نیست: «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ». (۱۳)
اخلاق نیکوی پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله با مسیحیان نجران
نمونه دیگر مسیحیان نجران بودند که اول خواستار مباهله با رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله بودند ولی بعد از مشاهده اهلبیت صلواتاللّٰهعلیهم پشیمان شدند و گفتند حاضریم جزیه بدهیم و از خدمات مسلمانان استفاده نموده و بهره ببریم.
رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله نیز قبول کردند که آنها جزیه دهند و در بین مسلمانان با قوانین خاصی زندگی کنند. (۱۴)
حضرت مهدی صلواتاللّٰهعلیه نیز با یهود و نصاری به همان سیرۀ رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله رفتار میکنند هرگز با زور با ایشان برخورد نمیکنند.
در روایت است که اِنَّ الْمَهْدی مُستَخرِجٌ تابُوتَ السَّکینةِ مِن غارِ اَنْطاکیَّة وَ اَسْفارَ التّوراةِ مِنْ جَبَلٍ بِالشّامِ یُحاجُّ بِهَا الْیَهُودَ فَیُسْلِمُ کَثیرٌ مِنهُم. (۱۵)
سیرۀ نیکوی وارث سیمای نورانی نبوی با یهودیان
وقتی آن حضرت ظهور میکنند تابوت سکینه را از غار انطاکیه که درب آن بسته و مهروموم شده و اسفار تورات در آن است خارج میکنند.
تابوت سکینه همان تابوتی است که در قرآن ذکر آن آمده است (۱۶) و از معجزات پیامبران بنی اسرائیل بود و از آن نسیمی میوزید و در جنگها استفاده میشد و این نسیم سبب ایجاد شجاعت در دل مومنین و ترس در دل دشمن میشد. (۱۷)
در این تابوت تورات غیرمحرّف و اصلی وجود دارد و امام زمان صلواتاللّٰهعلیه از غار انطاکیه این تابوت را به همراه کتاب انجیل اصلی و سایر کتب پیامبران علیهمالسلام خارج میکنند و علمای مسیحی و یهودی را جمع میکنند و طبق کتب خودشان بر ایشان احتجاج خواهند کرد. (۱۸)
روش حضرت در تبلیغ دین به یهود و نصاری طبق فرمودۀ پروردگار متعال است: «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا». (۱۹)
آن حضرت تورات و انجیل را به ایشان نشان میدهند و خود آنها میفهمند که این تورات و انجیل واقعی است و حضرت عیسی علینبیناوآلهوعلیهالسلام از آسمان چهارم برمیگردندو حضرت خودشان را به ایشان معرفی میکنند و برای آنها معجزه میآورند تا شک و شبهه ایشان از بین برود؛ همین سبب میشود که بسیاری از مسیحیان به اسلام روی آورده و شیعه شوند. (۲۰)
شیعه شدن مسیحیان با اقتدای حضرت عیسی علیهالسلام به وارث سیمای نورانی نبوی
در روایت دیگر داریم که اکثر مسیحیان شیعه میشوند چراکه میبینند پیامبرشان پشت سر حضرت مهدی صلواتاللّٰهعلیه نماز میگزارد. (۲۱)
در انجیل و تورات واقعی تمام صفات پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله موجود بوده است و بعداً تحریف شده است ولی حضرت عیسی علینبیناوآلهوعلیهالسلام انجیل و تورات واقعی که در اختیار حضرت است را تایید میکنند و به همین سبب اکثراً مسلمان میشوند.
نماز ولی عصر علیهالسلام
پیشنمازی حضرت ولی عصر صلواتاللّٰهعلیه بر حضرت عیسی علیهالسلام نیز هم در مسجد سهله و هم در بیتالمقدس واقع میشود و امام زمان صلواتاللّٰهعلیه به حضرت عیسی علیهالسلام برای امام جماعت شدن تعارف میکنند و میفرمایند: «تقدّم و صلِّ بالناس!»
ای روح اللّه جلو بروید و نماز بخوانید ولی حضرت عیسی علیهالسلام میگویند: «انما اقيمت الصلاة لك». (۲۲)
و در روایت دیگر است که میگویند: «أنت اولي بالصلاة». (۲۳)
یعنی این جایگاه برای شما است و باید شما نماز بخوانید و این مطلب را حتی سنیها در کتب خود نقل کردهاند و بیانگر این است که مقام حضرت مهدی صلواتاللّٰهعلیه از انبیای قبل بالاتر است.
تنها قلیلی از مسیحیان لجاجت میکنند و امامت حضرت را قبول نمیکنند ولی هرگز امام زمان صلواتاللّٰهعلیه به روی ایشان شمشیر نمیکشند بلکه از آنها جزیه میخواهند و پیمان میگیرند که فتنه نکنند.
بنابراین سیرهها یکی است و خلق و خوی امام زمان با پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله یکسان میباشد و فقط بعضی جریانهای خاص وجود دارد که مخصوص حضرت مهدی صلواتاللّٰهعلیه است که در جای خودش باید گفته شود مثل تفاوت در قضاوت که سیرۀ ایشان این است که به باطن حکم میکنند درحالی که رسولخدا صلیاللهعلیهوآله به ظاهر عمل میکردند.
حُکم داوودی در حکومت وارث سیمای نورانی نبوی
قضاوت بدون بینه فقط در زمان حضرت داوود علیهالسلام در جریان بود ولی ادامه پیدا نکرد و معجزه انحصاری ایشان محسوب شد.
در روایت است که در محکمه آن حضرت زنجیری به سقف متصل بود و هر کسی که مدعی بود اگر دستش به آن زنجیر میرسید معلوم میشد که در ادعای خود صادق است و اگر دستش به آن زنجیر نمیرسید کاذب و دروغ گو محسوب میشد.
این نوع قضاوت با قوت جریان بود تا این که شخصی به مسافرت رفت و طلایی را به کسی امانت داد و قرار شد زمانی که از سفر بر میگردد از او بگیرد؛ اما وقتی که برگشت آن شخص گفت: من قبلاً طلا را به تو دادم و مجبور شدند که به نزد زنجیر و محکمه حضرت داوود علیهالسلام بروند.
شخص خائن گوهر یا طلا را در دسته عصای خود پنهان کرده بود و در محکمه حاضر شدند، حضرت داوود علیهالسلام به ایشان فرمود: به زنجیر دست بزنید.
صاحب مال دست دراز کرد ودستش به زنجیر رسید و چون نوبت امانتدار شد به صاحب مال گفت: این عصای مرا نگهدار تا من نیز دست برسانم! پس دست او نیز رسید چراکه گوهر در میان عصا بود و عصا را به صاحب مال داده بود.
چون این حیله از ایشان صادر شد حق تعالی زنجیر را به آسمان برد و به حضرت داوود علیهالسلام وحی کرد که بعد از این به گواه و قسم در میان ایشان حکم کن. (۲۴)
اما در زمان ظهور امام زمان صلواتاللّٰهعلیه دوباره به باطن و حقیقت امر توسط علم امامت عمل میکنند.
تمام تلاش ما باید این باشد که امام خود را بیشتر بشناسیم تا درد فراق در وجودمان بیشتر شده مشتاق دوران حضور ایشان شویم و در نتیجه برای فرج و ظهور حضرتش بیشتر دعا نماییم.
وارث سیمای نورانی نبوی و وارث زیبایی یوسف
در روایات داریم که حضرت مهدی صلواتاللّٰهعلیه به پنج پیامبر شباهت دارند: «إِنَّ فِی الْقَائِمِ مِنْ اهلبیت مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله شَبَهاً مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ الرُّسُلِ…» (۲۵)
حضرت یوسف و حضرت یونس و حضرت عیسی و حضرت موسی علیهمالسلام و رسولخدا صلّیاللّٰهعلیهوآله.
در میان این پنج پیامبر شباهت ایشان بعد از حضرت رسول صلّیاللّٰهعلیهوآله به حضرت یوسف علیهالسلام از بقیه بیشتر است.
زیرا هم در شمایل و هم در غیبت و هم بیوفایی برادران به حضرت یوسف علیهالسلام و هم در نشناختن برادران آن حضرت را در مصر شباهتهای دقیقی وجود دارد.
در روایت است که امام زمان عجلاللّٰهتعالیفرجه در مجالس ما شرکت میکنند و در بازار راه میروند ولی کسی ایشان را نمیشناسد. (۲۶)
وقتی که ایشان ظهور میکنند خیلی از مردم میگویند که ما ایشان را بارها و بارها دیدهایم اما نمیشناختیم.
پانوشت:
(۱) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۶ ص۳۰۹.
(۲) بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۲۰۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۱۵؛ ابن حجرعسقلانی، فتح الباری، ج۶، ص۴۱۳.۴۸.
(۳) هارونی، الافاده فی تاریخ الائمة الساده، ص 98؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج3، ص 98؛ اربلی، کشف الغمه، ج2، ص151؛ شامی، یوسف بن حاتم، الدر النظیم فی مناقب الأئمه صلواتاللّٰهعلیهم، ص678.
(۴) لسان الملک، ناسخ التواریخ، زندگانی امام جواد صلواتاللّٰهعلیه، ج1، ص 25.
(۵) شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 57 ص 560 حدیث 17.
(۶) ابن شهر آشوب، المناقب، ج3، ص343، علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج51 ص91، شیخ صدوق، کمال الدین، ج2، باب43، ص180.
(۷) قلم/۴.
(۸) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۴ ص۳۴۴ و ج۴۷ ص۱۳۷.
(۹) قندوزي الحنفی، ينابيع المودة، ج1، ص254 باب15.
(۱۰) هرچند ابن قتيبه چنين گزارش كرده و مشهور نيز هست، بااين همه ابوزهره آن را به دلايلي نپذيرفته است: مالك، حياته و عصره، ص19، تاريخ گزيده ص 625 و ص 626، استرآبادی، انساب النواصب، ص ۵۶۵ و ۵۷۰ و ۵۷۴، حسینی میلانی، سید علی اصغر، جواهر الکلام فی معرفة الامامة والامام، ص۱۰۴؛ بلاذری، سیر اعلام النبلاء، ج8، ص55 و 132؛ ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج1، ص210.
(۱۱) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۲۷ ص۱۴۵.
(۱۲) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۵ ص۴۵، دانش نامۀ امام حسین صلواتاللّٰهعلیه ج1 ص 324 ح 190.
(۱۳) بقره/۲۵۶.
(۱۴) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۲۱ ص۳۴۱.
(۱۵) صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ص309.
(۱۶) بقره/۲۴۸.
(۱۷) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۳ ص۴۴۰.
(۱۸) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۱ ص۲۹.
(۱۹) انسان/۳.
(۲۰) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۴ ص۳۵۰.
(۲۱) بحرانی، سید هاشم، حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار، ج۶ ص۴۳۰.
(۲۲) المقدسي الشافعی، يوسفبن يحييبن عليبن عبدالعزيز، عقد الدرر في اخبار المنتظر، ص 234.
(۲۳) تفسير العياشی، ج2 ص277؛ تفسير نورالثقلين، ج3 ص126؛ علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج18 ص404.
(۲۴) راوندی، قصص الانبیاء، ص202؛ علامه مجلسی، حیات القلوب، تاریخ پیامبران، ص۹۹.
(۲۵) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۴ ص۳۳۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱ ص۳۲۷.
(۲۶) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۱ ص۱۴۲ و ج۵۲ ص۱۵۴.